اینم دیگه فخر میفروشهنوشته اصلی توسط Betty
برم دلمه بخورم
اینم دیگه فخر میفروشهبرم دلمه بخورم
میگن خدا مراد شکو زود میده ها! طفلی سپیده هوس کرده بود تو به جاش بخور حالااخرین بار که خوردم یادم نیس الان یهو دیدم دلمه داریم فکر کردم توهمه
میبینی تو رو خدااینم دیگه فخر میفروشه
دمت گرم حالا یه چیزی باشه بشه یکی دو سال دستش باشه بازم خوبهدیگه فضا رو سنگین نکن حالا
اوکی لخر شب میگردم ببینم چی پیدا میکنم ولی علی الحساب میگم زیاد فرقی ندارن تو این رنج
الان شام میخورین؟؟برم دلمه بخورم
مشهد ساعت 10 خاموشی نمیدن مگه؟؟
میگن خدا مراد شکو زود میده ها! طفلی سپیده هوس کرده بود تو به جاش بخور حالا
من تنها خواسته ای تو زندگیم که همیشه زود براورده شده شکمی بودهمیگن خدا مراد شکو زود میده ها! طفلی سپیده هوس کرده بود تو به جاش بخور حالا
بقیه آرزوهام میخورن در و دیوار
ای بابا چی بگممیبینی تو رو خدا
نه باو ما تازه ساعت سه پسر همسایمون میزنه زیر آوازالان شام میخورین؟؟
مشهد ساعت 10 خاموشی نمیدن مگه؟؟
واسه من همینشم تو در و دیواره بتی من الان دلم تو بشقابتهمن تنها خواسته ای تو زندگیم که همیشه زود براورده شده شکمی بوده
بقیه آرزوهام میخورن در و دیوار
در حال حاضر 608 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 608 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
