زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز باران
زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز باران
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چو آن حال ببینی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بر سقف فرو ريخته ام چلچله اي نيست..
من اگه دوست نداشتم
پای غم هات نمیموندم
واست این همه ترانه
از ته دل نمیخوندم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو که تنها نمیمونی
من تنها رو دعا کن
خاطراتم نگه دار
اما دستام رها کن
دست تو اول عشق بسپارش به آخرین مرد
مردی که پشت یه دیوار واسه چشمات گریه میکرد
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خدایی انگار داداش رضا یزدانیه
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هیشکی شیریت نصب نکرد؟
در حال حاضر 326 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 326 مهمان ها)