mohsen
"من به موقعش به حرف مي آيم!"اینجا، این بالا، این گوشه ی منتهی الیه خانه من است. خانه من بود. خانه ای که ذرات جنگ را از بالاترین طبقه اش دیدم، چشیدم و حس کردم. جنگ آدم ها را ساکت بار می آورد. نجیب بار می آورد. نجیب مثل پدران و مادرانمان. سالها سکوت کردم. دم نزدم. نه به این خاطر که حرفی نداشتم. نه! سکوت کردم تا دل عزیزانی که دردهای من را با موسیقی وصدایم می شنوند و هم دردشان هستم آزرده خاطر نشود. همين چند كلمه حرف را هم نمي خواستم بزنم اما گفتم بگذار آنها هم بدانند كه طعنه تلخ است و كنايه دل مي سوزاند. فقط خواستم از شان و حيثيت و شعور مخاطبانم دفاع كرده باشم، خودم سالهاست به جنگ تن به تن و بي دفاع عادت كرده ام.
باز هم سکوت می کنم تا دل نازک شما با حرف هایی که کم از بمب ها و خمپارهای بی ریشه ندارند؛ نلرزد. روزی نیست که بمب هایشان را از دهان لقشان بر سرم نریزند؛ بی آنکه بدانم چرا. درست مثل کودکی هایم که نمی دانستم این بمب ها چرا روی سر مردم می ریزند و کسی جوابی نمی داد به سئوالم. باز هم سکوت می کنم و ادامه می دهم. کار می کنم. می سازم. می خوانم و باز همان محسن سابقم که چاووش خوان خودم و همه ی آنها که می دانند و مرا می شناسند مي مانم.به خاطر همه شما که دوستم دارید و من هم عاشقتان هستم قوی تر از همیشه ادامه می دهم و به قول شمس تبریزی:« هیچ چیز عظیم تر نشوم، هیچ جز قوی تر نشوم.»
به احترام شما
محسن چاوشی
اسم دوست دختراتونم بگید من بردارم از پیج
احسان خان رفتی عکس دختر مردمو دیدی بعد میگی حالا...برم به منزل بگم؟زنگ بزنم گشت ارشاد؟
احسان توام از درد دلات با ما بگو
در حال حاضر 435 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 435 مهمان ها)