من نمیتونم چاوشی نیوز برم یا وقتیم میرم پست قدیمی هستش؟ مشکل چیه؟
من نمیتونم چاوشی نیوز برم یا وقتیم میرم پست قدیمی هستش؟ مشکل چیه؟
,𝕷𝖎𝖋𝖊 𝖜𝖔𝖚𝖑𝖉𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖘𝖔 𝖕𝖗𝖊𝖈𝖎𝖔𝖚𝖘 𝖉𝖊𝖆𝖗"
".𝖎𝖋 𝖙𝖍𝖊𝖗𝖊 𝖓𝖊𝖛𝖊𝖗 𝖜𝖆𝖘 𝖆𝖓 𝖊𝖓𝖉
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
وقتی به چشم قهوه ای ات فكر ميكنم
از لابلای هر نفسم؛دردسر بكش
چشمان تو مزارع كوباست،...
بعد از اين،
فنجان فال قهوه ی من را تو سر بكش
**
كوبا،
هميشه سرخوش سيگار يا شكر
با مردمان قهوه ای اش مثل شعر نو
چشمان تلخ قهوه ای ات را به من بده
اين شعر های دم نكشيده برای تو!
***
سرسبزی شمال اروپا مزخرف است
يا سردی هميشه ی زنهای استونی
اصلن به من چه آبی دريای بالتيک
با چشمهای قهوه ای خود ،
چه می كنی؟!
****
من خاوری/ميانه ای/ ام،منفجر شده
دستی اگر به لمس سقوطم رسيده است
يک شب دفاع نحس مقدس شروع شد
جنگی كه خون شهر مرا سركشيده است
*****
اصلن به من چه قهوه ای چشمهای تو
وقتی به جنگ،شهر مرا سر بريده اند
آنقدر زخمی ام كه فقط فكر می كنم
پای مرا به جنگ جهانی كشيده اند
******
كوبای خوب اول اين شعر مال تو
سيگار يا شكر،به تو تقديم می شود
می ترسم اينكه از بغلم دور تر شوی
اين شعر مختصر به تو تقديم می شود
*******
اصلن به من چه از بغلم دورتر شوی
اصلن به من چه ،اينكه اروپا مزخرف است
من خاوری/ميانه ای/ام،دربدر ترين
اين شعر عاشقانه سراپا مزخرف است
********
من فحش مي دهم به ترورهای بی هدف
حالی كه دست هاي مرا مُشت مي كند
با پول نفت شكل جهانم عوض شده
اما هنوز سفره به نان پُشت مي كند
*********
اين سگ نوشته ها كه فقط پارس مي كنند
با من حضور نحس سگی را نگاه كن
فرقی نمی كند كه،كجا خاک بر سری!
حتی اگر! سواحل زيبای بارسلون
**********
بی انقلاب درد زيادی كشيده ام
سيگار مي كشم كه فقط درد كم كنم
با چشمهای قهوه ای ات،شعر گفته ام
می خواستم برای خودم قهوه دم كنم
ناصر ندیمی
با زبان با نگاه با رفتن زخم جز زخم های کاری نیست
پای اگر بود پای رفتن بود
دست اگر هست دست یاری نیست
در حال حاضر 765 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 765 مهمان ها)