صفحه 7928 از 18593 نخستنخست ... 692874287828787879187926792779287929793079387978802884288928 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 79,271 به 79,280 از 185921

موضوع: Chavoshi News |

  1. #79271
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    17,947
    تشکر
    169
    تشکر شده : 512
    @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    همشو تو سایت زدی؟
    سرچ میکنم 5،6تا آلبوم بیشتر نمیاره.
    عمری است از عاشقانه ها،خالصانه مرگنامه می سازم!

  2. #79272
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    29,021
    تشکر
    166
    تشکر شده : 2,429
    اما امروزه متأسفانه دیگر ناشر دلیلی نمی‌بیند که بخواهد اثری را منتشر کند. زیرا سایت‌هایی که کم‌لطف هستند، در فاصله زمانی کوتاهی پس از انتشار آلبوم‌ها، لینک دانلود کارها را در اختیار مخاطبان قرار می‌دهند.



  3. #79273
    Moderator
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    112,918
    تشکر
    220
    تشکر شده : 12,279
    حسن اقا در پاسخ به تندروی گروهای فشار گفت مردم باید وارد عمل بشن اعلان جهاد کرد

  4. #79274
    Moderator
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    112,918
    تشکر
    220
    تشکر شده : 12,279
    شش سال پس از کودتا: صبح بیست و سوم خرداد؛ شهر در بهت و سکوت

    بهت بود و شوک. شهر در سکوت عمیقی فرو رفته بود در آن صبح بیست و سومین روز خرداد از سال ۸۸٫ شور و هیجان هفته های گذشته با دروغی صبحگاهی چنان فرو نشست که انگار گرد مرگ پاشیده شد بر شهر.
    نشانه ها از عصر روز قبل نمایان شده بود ولی باورش سخت بود. مگر می شد که یک بار دیگر در چشم مردم نگاه کنند و دروغ بگویند. اما از نیمه شب معلوم بود کودتا شکل گرفته است. اس ام اس ها قطع شدند. اینترنت چنان بی سرعت شد که با هیچ فرقی نداشت. ستادهای میرحسین موسوی یکی پس از دیگری با دستور دادستانی سعید مرتضوی بسته شده بودند. فضای شهر پلیسی شد. بچه های خبرنگار اخبار خوبی را از وزارت کشور مخابره نمی کردند. ساعتی از نیمه شب نگذشته بود که خبرنگاران را از وزارت کشور بیرون کردند.
    آن شب، چراغ خانه ها بیشتر از همیشه روشن ماند. همه در سکوت و ناباوری به گوشه تصویر تلویزیون ها چشم دوخته بودند که نتیجه لحظه ای شمارش آرا را می نوشت.
    صبح بیست و سوم خرداد صبح ناباوری و بهت بود. خیابان ها و پیاده روها گواهی می دهند بر مردمی که فقط با چشم هایشان با هم سخن می گفتند. از کنار هم رد می شدند، دمی در چشم یکدیگر نگاه می کردند، سری تکان داده و می گذشتند.
    نزدیک ظهر اما زبان ها به کمک چشم ها آمدند. همه از هم می پرسیدند مگر می شود؟ بهت زده سوال می کردند: مگر امکان دارد؟ آن همه رای کجا رفت؟
    عصر شنبه اما خاکستری بود. بیست و سوم خرداد، عصر دیگری بود. بهت فرو خورده تبدیل به خشم شد. سیل به راه افتاد.
    صورت ها فراموش نشدنی بودند. باید کسی پاسخ می داد چه بر سر رای های سبز آمده است. اما جواب این سوال باتوم بود و گاز اشک آور. شهر نارنجی بود، اما هنوز رنگ خون نگرفته بود.
    بیست و سوم شب. از آن شب چه می توان گفت غیر از این که کودتا تکمیل شد. خبر دستگیری ها تا نیمه شب رسید…
    و ما دیگر ادم های شب پیش نبودیم. این فقط بیست و چهار ساعت نبود که بر ما نگذشت. هر دقیقه سالی بود و ما شدیم مسافر جاده سبز تا امروز.


  5. #79275
    Hadi 0021
    Guest
    پیام دادم ؟ توجه کردی چی شد ؟

  6. #79276
    Moderator
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    112,918
    تشکر
    220
    تشکر شده : 12,279
    زن بلاتر ایرانیه

  7. #79277
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    نوشته ها
    8,921
    تشکر
    33,445
    تشکر شده : 13,100
    نقل قول نوشته اصلی توسط Chavosh نمایش پست ها
    شش سال پس از کودتا: صبح بیست و سوم خرداد؛ شهر در بهت و سکوت


    بهت بود و شوک. شهر در سکوت عمیقی فرو رفته بود در آن صبح بیست و سومین روز خرداد از سال ۸۸٫ شور و هیجان هفته های گذشته با دروغی صبحگاهی چنان فرو نشست که انگار گرد مرگ پاشیده شد بر شهر.
    نشانه ها از عصر روز قبل نمایان شده بود ولی باورش سخت بود. مگر می شد که یک بار دیگر در چشم مردم نگاه کنند و دروغ بگویند. اما از نیمه شب معلوم بود کودتا شکل گرفته است. اس ام اس ها قطع شدند. اینترنت چنان بی سرعت شد که با هیچ فرقی نداشت. ستادهای میرحسین موسوی یکی پس از دیگری با دستور دادستانی سعید مرتضوی بسته شده بودند. فضای شهر پلیسی شد. بچه های خبرنگار اخبار خوبی را از وزارت کشور مخابره نمی کردند. ساعتی از نیمه شب نگذشته بود که خبرنگاران را از وزارت کشور بیرون کردند.
    آن شب، چراغ خانه ها بیشتر از همیشه روشن ماند. همه در سکوت و ناباوری به گوشه تصویر تلویزیون ها چشم دوخته بودند که نتیجه لحظه ای شمارش آرا را می نوشت.
    صبح بیست و سوم خرداد صبح ناباوری و بهت بود. خیابان ها و پیاده روها گواهی می دهند بر مردمی که فقط با چشم هایشان با هم سخن می گفتند. از کنار هم رد می شدند، دمی در چشم یکدیگر نگاه می کردند، سری تکان داده و می گذشتند.
    نزدیک ظهر اما زبان ها به کمک چشم ها آمدند. همه از هم می پرسیدند مگر می شود؟ بهت زده سوال می کردند: مگر امکان دارد؟ آن همه رای کجا رفت؟
    عصر شنبه اما خاکستری بود. بیست و سوم خرداد، عصر دیگری بود. بهت فرو خورده تبدیل به خشم شد. سیل به راه افتاد.
    صورت ها فراموش نشدنی بودند. باید کسی پاسخ می داد چه بر سر رای های سبز آمده است. اما جواب این سوال باتوم بود و گاز اشک آور. شهر نارنجی بود، اما هنوز رنگ خون نگرفته بود.
    بیست و سوم شب. از آن شب چه می توان گفت غیر از این که کودتا تکمیل شد. خبر دستگیری ها تا نیمه شب رسید…
    و ما دیگر ادم های شب پیش نبودیم. این فقط بیست و چهار ساعت نبود که بر ما نگذشت. هر دقیقه سالی بود و ما شدیم مسافر جاده سبز تا امروز.

    حالا یعنی اگه میر حسین اومده بود میتونست کاری کنه اینم مثل روحانی و احمدی نژاد هیچ غلطی نمیتونست بکنه جز خالی کردن جیب مردم

  8. #79278
    ehsan1361
    Guest
    ما کیف کودکیش لبریز نوشابه بود

  9. #79279
    فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    5,315
    تشکر
    1,892
    تشکر شده : 4,629
    یعنی عالیه این کیفیت مرسی عزیز بابت این کیفیت بازم از این کار بکنید عزیز

  10. #79280
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    29,628
    تشکر
    1
    تشکر شده : 1,119
    من فک می کردم کاربرای ممرن نگو سجاد از گانجا آوردشون برا کودتا

صفحه 7928 از 18593 نخستنخست ... 692874287828787879187926792779287929793079387978802884288928 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 337 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 337 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •