فرشاد خشنود (باکتری خان)
شب، خسته بود ار درنگ سیاهش
من، سایه ام را به میخانه بردم
هی ریختم خورد هی ریخت خوردم
هی ریختم خورد هی ریخت خوردم...
اکبر اگه مسلمون نیستی نفرست
با جرعه و جام های پیاپی
من سایه ام را چو خود مست كردم
همراه آن لحظه های گریزان
از كوچه پس كوچه ها بازگشتم
با سایه ی خسته و مستم ، افتان خیزان
مستیم ، مستیم ، مستیم
مستیم و دانیم هستیم...
یه وقت فک نکنی دارم دروغ میگم بفرما
واسه چند نفرم اینجوریه عکس میزاری باز نمیشه Copy Image نزن
رضا گت مگ چیه دیگه ..
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 302 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 302 مهمان ها)