صفحه 9131 از 18593 نخستنخست ... 8131863190319081912191299130913191329133914191819231963110131 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 91,301 به 91,310 از 185921

موضوع: Chavoshi News |

  1. #91301
    Hadi0021
    Guest
    نقل قول نوشته اصلی توسط [M)SBH)] نمایش پست ها
    گیسوانت زیر باران، عطر گندم‌زار... فکرش را بکن! با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار... فکرش را بکن! در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعد از سال‌ها بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار... فکرش را بکن! سایه‌ها در هم گره، نور ملایم، استکان مشترک خنده خنده پر شود خالی شود هربار... فکرش را بکن! ابر باشم تا که ماه نقره‌ای را در تنم پنهان کنم دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار... فکرش را بکن! خانه‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر تکیه بر پشتی زده یار و صدای تار... فکرش را بکن! از سماور دست‌هایت چای و از ایوان لبانت قند را... بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار... فکرش را بکن! اضطراب زنگ، رفتم واکنم در را، که پرتم می‌کنند سایه‌ها در تونلی باریک و سرد و تار... فکرش را بکن! ناگهان دیوانه‌خانه... ــ وَ پرستاری که شکل تو نبود قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن!

  2. #91302
    Hadi0021
    Guest
    غروب

    چشماي منتظر به پيچ جاده
    دلهره هاي دل پاک و ساده
    پنجره ي باز و غروب پاييز
    نم نم بارون تو خيابون خيس

    ياد تو هر تنگ غروب تو قلب من مي کوبه
    سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
    غروب هميشه واسه من نشوني از تو بوده
    برام يه يادگاريه جز اون چيزي نمونده

    چشماي منتظر به پيچ جاده
    دلهره هاي دل پاک وساده
    پنجره ي باز و غروب پاييز
    نم نم بارون تو خيابون خيس

    ياد تو هر تنگ غروب تو قلب من مي کوبه
    سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
    غروب هميشه واسه من نشوني از تو بوده
    برام يه يادگاريه جز اون چيزي نمونده

    تو ذهن کوچه هاي آشنايي
    پر شده از پاييز تن طلائي
    تو نيستي و وجودم و گرفته
    شاخهء خشک پيچک تنهایی

    ياد تو هر تنگ غروب تو قلب من مي کوبه
    سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
    غروب هميشه واسه من نشوني از تو بوده
    برام يه يادگاريه جزءاون چيزي نمونده

  3. #91303
    فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    4,929
    تشکر
    348
    تشکر شده : 931

  4. #91304
    Hadi0021
    Guest
    فاصله

    من میگم منو شکستن
    چشم فانوسم و بستن
    تو میگی خدا بزرگه
    ماهو میده به شب من
    من میگم اخه دلم بود
    اونکه افتاده به خاکه
    تو میگی سرت سلامت
    آینه ها زلال و پاکه
    آینه ها زلال و پاکه
    اینکه فاصله ها رو
    نمیشه با گریه پر کرد
    یکیمون بهار سرخوش
    یکیمون پاییزه پر درد
    من میگم فاصله مرگه
    بین دستای تو تا من
    تو میگی زندگی اینه
    حاصل عشق تو با من

    من میگم حالا بسوزم
    یا که با غصه بسازم
    تو میگی فرقی نداره
    من که چیزی نمیبازم
    من میگم اینجا رو باختی
    عمری که رفته نمیاد
    تو میگی قصه همین بود
    تو یک برگی توی این باد

  5. #91305
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    نوشته ها
    8,712
    تشکر
    219
    تشکر شده : 1,352
    My Immortal

  6. #91306
    Hadi0021
    Guest


    من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
    واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم
    یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا
    یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا

    تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
    غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
    زیر رگباره نگاهت دلم انگار زیر و رو شد
    برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
    تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
    ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه

    اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
    اما تا قایقی اومد از من و دلم گذشتی
    رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
    من و دل اما نشستیم چشم به راهت لبه دریا

    دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
    لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
    دل تنها و غریبم داره این گوشه می میره
    ولی حتی وقت مردن باز سراغتو می گیره
    می رسه روزی که دیگه قعر دریا می شه خونم
    اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای می مونم

  7. #91307
    Hadi0021
    Guest
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hadi نمایش پست ها


    من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
    واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم
    یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا
    یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا

    تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
    غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
    زیر رگباره نگاهت دلم انگار زیر و رو شد
    برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
    تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
    ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه

    اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
    اما تا قایقی اومد از من و دلم گذشتی
    رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
    من و دل اما نشستیم چشم به راهت لبه دریا

    دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
    لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
    دل تنها و غریبم داره این گوشه می میره
    ولی حتی وقت مردن باز سراغتو می گیره
    می رسه روزی که دیگه قعر دریا می شه خونم
    اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای می مونم
    خراب این آهنگم

  8. #91308
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    نوشته ها
    8,712
    تشکر
    219
    تشکر شده : 1,352

  9. #91309
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    نوشته ها
    4
    تشکر
    9
    تشکر شده : 2

  10. #91310
    فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    4,573
    تشکر
    87
    تشکر شده : 167

صفحه 9131 از 18593 نخستنخست ... 8131863190319081912191299130913191329133914191819231963110131 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 364 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 364 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •