به مژگان خار چینم زین گذرگاه
که شاید بگذرد دلبر از این راه
به آب دیده نم پاشم در اینجا
گه گرد راه ننشیند بر آن ماه
به مژگان خار چینم زین گذرگاه
که شاید بگذرد دلبر از این راه
به آب دیده نم پاشم در اینجا
گه گرد راه ننشیند بر آن ماه
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ز هجرانت دل دیوانه دارم
به سحرای غمت کاشانه دارم
به امید وصالت ای گل من
چو بلبل ناله ی مستانه دارم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نه اشترم مزاجش بیشتر به تو میخورهنوشته اصلی توسط Milad16+
حالا اگه الی بود خودم میبردمش........
این اصل ناجوانمردانگی ستنه اشترم مزاجش بیشتر به تو میخوره
حالا اگه الی بود خودم میبردمش........
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
باشه پس بیا این رسول چونی رو دوتایی ببریم پستو.....
باشهباشه پس بیا این رسول چونی رو دوتایی ببریم پستو.....
ولی اول من
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
به روش دوربین به دست به هر جفتتون تجاوز می کنما
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
باشه ولی خیلی فشار نیار گشاد بشه.حال نمیده بهم اونطوریباشه
ولی اول من
با اجازه کی پاشدی ...به روش دوربین به دست به هر جفتتون تجاوز می کنما
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 236 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 236 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول