هرسال در محرم تصمیم میگیرم توبه کنم ولی این دخترای هیئت مگه میذارن.....نوشته اصلی توسط Rasool24
برو از خدا بترس
هرسال در محرم تصمیم میگیرم توبه کنم ولی این دخترای هیئت مگه میذارن.....برو از خدا بترس
اخه وقتی من رفتم رو کار احساس کردم یه حاله عجیبی داره،گیج میزد.منگ بود.توتون موتون نکردی تو یه جاش نیکوتین زیادی بهش برسه؟
از شدت لذت تو پوست خودش نمیگنجید
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من از این کارا نمیکنمتو اگه بلدی بهترش رو بده
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دلی از گریه سبک بار در این تنگ غروب ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
از شدت لذت تو پوست خودش نمیگنجید
میلاد یه بیت شعر ناب از مولی جون بگو
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تا چهرهٔ آفتاب جان رخشانستمیلاد یه بیت شعر ناب از مولی جون بگو
صوفی به مثال ذره‌ها رقصانستگویند که این وسوسهٔ شیطانست
شیطان لطیف است و حیات جانست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
این خانه هم سیاه است
من کی ام ؟ انبوه اشعاری پریشان از شعار
هم حسین
هم منزوی
بسیار تلخی ناگوار ....
این خانه هم سیاه است
در حال حاضر 328 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 328 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
