نوشته اصلی توسط Gadfly
آدم یه جاهایی رو مجبوره ...اااااااااااااااااااااااای کثافففففففففففففففتتتتتتت تتتت چجور دلت اومد بچه هامونو بکشی؟
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بگو بعدا برات 4 تا عکس خصوصی وایبر کنم هی بشینی بزنی تا اخرش قطع نخاع بشی
سلام مونا خانم ! خوبی عشقم ؟؟؟ هزینه ی سرودن اشعارتون چقدره بلا دردونه ؟؟؟ یه آلبوم تِمیز میتونی واسم جور کنی ؟؟
ویرایش توسط R A S O O L : 10-16-2015 در ساعت 07:28 PM
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تو اشتباه منی راهی که نمیشه بر گشت . . .
آخ دلم هیشکی کنارت نیست سر کن با خودت
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
این خانه هم سیاه است
آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست
آنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من از همه ی بهارای زندگیم موندم عقب
و این روزا مسیر زندگیم مثل ذوزنقه ست
در حال حاضر 305 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 305 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
