اون یارو اون گوشه چه شنگوله
اون یارو اون گوشه چه شنگوله
دلم می خواد یه روزی بعد سال ها پرستوی سعادت رو ببینم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
سینا اینو خیلی دوس داشت
هميشه برده ـ خواه ،توـ هميشه مات ـ خواه ، من ـ !
بچين ! دوباره می زنيم ، سفيد تو ـ سياه ، من
ستاره های مهره و مربعات روز و شب
نشسته ام دوباره روبه روی قرص ماه ، من !
پیاده را دو خانه تو و من یکی نه بیشتر
هميشه کل راه ، تو ـ هميشه نصف راه ، من !
تمسخر و تکان «اسب» و اندکی درنگ ، تو
نگاه و دست بر «پياده» باز هم نگاه ، من !
يکی تو و يکی من و يکی تو و يکی نه من
دوباره روسفيد ، تو ـ دوباره روسياه ، من
دوباره شاد لذت نبرد تن به تن تو و
دوباره شرمسار ارتکاب اين گناه ، من
تو برده ای من خوشم که در نبرد زندگی
تو هستی و نمانده ام دمی بدون شاه ، من !
غلامرضا طریقی
هر روز پیش چشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم
در حال حاضر 359 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 359 مهمان ها)