نوشته اصلی توسط Milad16+ از همان حرف های ساده بزن ... اما فقط ادامه بده این روزهای هولناک را...
shimaa
نوشته اصلی توسط Herzeleid اول و اخر این قصه پرغصه یکیست... به خودم گفتم من دارم اینجا غصه میخورم اون اصن منو یادش رفته چه فایده داره ! فرض بر اینکه بیاد و باهام دوست بشه نهایتش 2 ماه بعد تمومه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
نوشته اصلی توسط Rasool24 به خودم گفتم من دارم اینجا غصه میخورم اون اصن منو یادش رفته چه فایده داره ! فرض بر اینکه بیاد و باهام دوست بشه نهایتش 2 ماه بعد تمومه عشق یعنی تو بمون من میرم...
نوشته اصلی توسط AkbaR اما فقط ادامه بده این روزهای هولناک را... نوشته اصلی توسط Herzeleid مثلا بگو چه روز بدی چه عدای بی نمکی! و هوا چه گرفتست... نیستی و اتفاق های تلخ ساده می افتد نیستی و ترس های کوچک بزرگ میشود ...
یکی هم بود که پنجره جمع میکرد تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نوشته اصلی توسط shimaa ببینم می تونی یه کاری کنی دربی رو ببازیم
نوشته اصلی توسط Milad16+ نیستی و اتفاق های تلخ ساده می افتد نیستی و ترس های کوچک بزرگ میشود ... چه احمقانه زنده ام... چه وحشیانه نیستییییی....
نوشته اصلی توسط Herzeleid چه احمقانه زنده ام... چه وحشیانه نیستییییی.... چه عاشقانه بود عمر من چه زخم روزمره ای...
نوشته اصلی توسط Herzeleid عشق یعنی تو بمون من میرم... عشق یعنی حساب بانکی پُر و ماشین اپتیما و کت شلوار چند میلیونی و ساعت رولکس
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 365 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 365 مهمان ها)
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن