بچه ها از پایگان عکس ندارید واسه دستکتاپ میخوام ؟
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عطرت روی اعصابمه، پلکام دائم میپره
باید که از هم دور شیم، اینجوری شاید بهتره
تو سرد و بیرحمی ولی، دلتنگیا جانیترن
از تو که دنیای منی، چشمات ایرانیترن
پشت سرت حرفه ولی، چشمای تو حرف منه
وقتی که اسم تو میآد، قلبم سریعتر میزنه
امروز... صبح سوم بیتو...
دنیام پاییزه
شالی که خیسِ گریههاته، هنوز روی آویزه
عکس بزرگ خندهی تو، تو اتاقمه
دستای تو هنوز واسه من چای میریزه
آیینهها و تخت خواب، بیآبروی تو شدن
دیوارهای خونه هم، معتاد بوی تو شدن
من خاطره دارم از این، آیینههای یکسره
از این ملافه که منو، تا بوسهی تو میبره
من خاطره دارم از این، بوی همیشه تلخ و سرد
از این اتاقِ بیتو و این تختِ خوابِ بینبرد
امروز... صبح سوم بیتو...
دنیام پاییزه
شالی که خیسِ گریههاته، هنوز روی آویزه
عکس بزرگ خندهی تو، تو اتاقمه
دستای تو هنوز واسه من چای میریزه
میثم یوسفی
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 271 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 271 مهمان ها)