کفاشیان
کفاشیان
عمری است از عاشقانه ها،خالصانه مرگنامه می سازم!
من اگه به جای کفاشیان بودم هردو دخترا رو میبردم تو اتاق هتل ...
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
امان ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 106 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 106 مهمان ها)