صفحه 11756 از 18605 نخستنخست ... 107561125611656117061174611754117551175611757117581176611806118561225612756 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 117,551 به 117,560 از 186050

موضوع: Chavoshi News |

  1. #117551
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281
    البته این بابا امامی تو تی وی پلاس از موزن خوشش نمیاد چن بار هم تیکه انداخت بهش جاهای مختلف ..
    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  2. #117552
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281
    نقل قول نوشته اصلی توسط MrA_Chavoshi نمایش پست ها
    روزنامه فرهیختگان، امروز یه پرونده برای سریال شهرزاد کار کرده… پایین اون تیتر زده با آثار و گفتاری از محسن چاوشی…
    مفت خور حتما دوباره منتظری سینجول بره بخره ..

    ویرایش توسط !M?sbh؟! : 12-01-2015 در ساعت 12:49 PM
    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  3. #117553
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    From The Director of THE USUAL SUSPECT & X -MEN
    لامصب حرفه ای بودن از سر و روش میباره

    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  4. #117554
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281
    گفت‏‌وگو با حسن فتحی کارگردان سریال «شــهرزاد»
    فیلمســاز باید با خودش رقابت کند
    برای کارگردان مهم است که با بازیگرانی همکاری کند که ساعت‏ها برای فیلمنامه و دقت در نقش خود و دیگران وقت گذاشته‏اند، اگر دچار ابهاماتی بوده‏اند، یادداشت کرده‏ و او را هم در جریان گذاشته‏اند. اینها به‏خصوص در روزهای سختی کار، برای کارگردان انرژی مضاعف است. هر کارگردان علاقه‏مند به تولید اثر عالی، آرزومند داشتن چنین بازیگرانی است
    «پرونده ویژه سریال شــــهرزاد» با آثار و گفتارهایی از محســــــــن چاوشی، نغمه ثمینــــی، سیدمحمد امامــــی، مهــــدی سلــــطانی سروســـتانی و نســــیم ادبــــی در صفحه‌های 8 و 9
    نویسنده : محسن جعفری‌راد
    تعداد بازدید : 21

    حسن فتحی (متولد 1338) دانش‏آموخته کارشناسی‌ارشد کارگردانی و بازیگری، با هر معیاری جزء بهترین نویسندگان و کارگردانان تاریخ سریال‌سازی در ایران به حساب می‌‌آید. نمونه‌ها و مصداق‌ها فراوان هستند؛ از نمونه‌های ماندگاری مثل «پهلوانان نمی‌میرند» و «شب‌دهم» گرفته تا «مدار صفردرجه» و «میوه ممنوعه». حالا فتحی، با سریال «شهرزاد» توانسته هم مخاطبان خاص و مشکل پسند را با خلاقیت روایی و ساختاری اثرش همراه کند و هم موجب استقبال مخاطبان عام شود. در روزهایی که نقاط‌قوت سریالش، مرتب با نقاط‌ضعف سریال‌هایی در تلویزیون مثل «کیمیا» و «معمای شاه» مقایسه می‌‌شود، با او درباره «شهرزاد» صحبت کرده‏ایم.

    در اغلب سریال‏های تلویزیونی قصه تک بعدی پیش می‌‏رود؛ یعنی یا عاشقانه محض است یا تاریخ را روایت می‌‏کند. در کارهای شما این دو وجه با هم، همپوشانی پیدا کرده و بیانی چندبعدی به خود می‌‏گیرند. این بیان چندبعدی تفاوت و تمایز می‌ان شخصیت و تیپ را برجسته کرده و به این خاطر است که شخصیت‌پردازی کارهای شما را می‌‏توان امتیازی برای ارتباط با مخاطب تلقی کرد.
    درحد بضاعتم سعی کردم این بیان چندوجهی را رعایت کنم. درواقع نمی‌توان قصه آدم‏ها را به شکل مجرد و انتزاعی از شرایط تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‏شان در نظر گرفت. هر شخصیت یا مجموعه‌شخصیت‏هایی که در ارتباط با هم قصه را رقم می‌‏زنند، در کنش و واکنش، باید و نباید و رفتارهایی که نشان می‌‏دهند، متاثر از ظرف و زمان تاریخی و اجتماعی خودشان هم هستند. هرچه این پیوند عمیق‏تر باشد، ساختار قدرتمندتر و قصه جذاب‏تری خواهیم داشت تا بر متن خیال و باور مردم بهتر بنشیند.

    ایده این سریال از کجا آمد و چگونه خود را با فرم و محتوا همخوان کرد؟
    از حدود هشت‌سال پیش ایده شهرزاد در سر من بود و حدودا دو سال پیش بود که آقای امامی تهیه‌کننده این سریال برای ساخت اثری مبتنی‌بر این ایده اعلام‌آمادگی کرد. نوشتن سیناپس‌ها حدودا هفت‌ تا هشت ماه طول کشید. پس از نوشتن سیناپس‌ها از خانم ثمینی دعوت به همکاری کردم تا فیلمنامه را مشترک با هم بنویسیم. درنتیجه وقت بیشتری روی شخصیت‏ها گذاشتیم و به شکل جدی‏تر روی دیالوگ‏ها و سیناپس‏ها کار کردیم. بارها دیالو‏گ‏ها را بررسی کردیم و کار با وسواس بیشتری پیش رفت. حسن کار با نغمه ثمینی، قوت‌قلم او به‏عنوان نویسنده و علاقه‏‏اش به تاریخ و هم‌چنین همسویی او با من بود. بارها این فیلمنامه بازنویسی شد و ثمینی خود را با وسواس‏های من تطبیق داد.

    خانم نغمه ثمینی بیشتر در قالب روایت اجتماعی مثل «خون‌بازی» و «سه‏زن» فیلمنامه نوشته‏اند. چه شد با ایشان همکاری کردید؟
    از 10 سال پیش قرار بود با او در سینما و تلویزیون همکاری کنم. چند پروژه هم تا مرحله اجرا رفتیم اما هربار مشکلاتی باعث توقف کار شد تا رسیدیم به شهرزاد. من ابتدا سیناپس قسمت‏ها را می‌‏نوشتم و بعد به کمک خانم ثمینی فیلمنامه جزئی از شخصیت‏پردازی‏ها تا علت و معلول‏ها طراحی می‌‏شد. خوشبختانه خانم ثمینی کاملا با حوصله و پشتکار بود و همدلانه رفتار می‌‏کرد.

    دیالوگ‌های شاعرانه و تغزلی و ادبیاتی آهنگین، موتیف معنایی کارهای شما بوده است. این می‌زان گرایش به ادبیات آهنگین از کجا ناشی می‌‌شود؟
    درباره وجه‌ تغزلی به نظرم در ایران به اندازه جمعیت‌مان یعنی حدود هشتاد می‌لیون شاعر داریم. حتی در گفت‌و‌گوی محاوره‌ای مردم هم می‌‌توان ردپای این تغزل و شاعرانگی را پیدا کرد. برای این که ادبیات و اندیشه در خون و رنگ و تاریخ این مردم وجود داشته است و طبیعتا هنرمندان این جامعه به‌ویژه اهل قلم از این قاعده مستثنی نیستند. هم خانم ثمینی هم بنده در آثار قبلی‌مان این نگاه تغزلی را کم و بیش داشته‌ایم، آدم‏ها در یک روایت اجتماعی هم می‌‌توانند لحن و بیانی شاعرانه داشته باشند.

    سوای این اشاره کلی و تاریخی، به نظرم تجربیات زیست‌شده هم خیلی موثر است.
    کاملا موافقم. هر فیلمساز و نویسنده‌ای طبیعی است که جهان زیسته خود را واکاوی و از آن نشانه‌ها برای تعریف داستان استفاده می‌‌‌کند. این تجربیات زیست شده برای هرکسی شکل منحصربه‌فردی پیدا می‌‌‌کند. اوج این وجه‌تغزلی را می‌‌توان در روایت‏های علی حاتمی در نظر گرفت.

    بله... از «سوته‏دلان» تا «مادر» با دیالوگ‏های ماندگاری روبه‏رو هستیم. اما به هرحال وقتی هاشم در سریال شهرزاد به فرهاد می‌‌گوید که «همیشه قسمتی از وجود معشوق در عاشق ته‏نشین می‌‌شود» و این جمله نقل محافل می‌‌شود، طبیعی است که شیوه بیان این تجربه زیست‌شده هم باید ارزیابی شود؛ این‌که تجربیات مستقل یک هنرمند را با چه تمهیدات خلاقانه‌ای می‌‌توان با داستان ترکیب و ارائه کرد؟
    و این یعنی نقد. کسانی که در برنامه‌های سینمایی می‌‌نشینند و از جملاتی محاوره مثل «درآمده» و «درنیامده» و «شلخته» استفاده کنند، باید توجه کنند که به هیچ‌وجه حرف‌های آنها ربطی به رسالت نقد ندارد. منتقد در مقام یک فرهیخته و با درک و درایت بالاتر از مخاطب عام باید نقد کند. مثلا همین چیزی که گفتید می‌‌تواند معیار نقد باشد. یعنی منتقد باید تجربیات زیست‌شده را در یک فیلم درک کند و آنها را با تئوری‌ها و نظریه‌های مختلف داستانی و سینمایی انطباق دهد و به نقاط ضعف و قوت شیوه انتقال این تجربیات در اثر بپردازد.

    یکی از خوش‏شانسی‏های «شهرزاد» نمایش همزمان آن با سریال‌های کم‏بنیه‏ای مثل «کیمیا» و «معمای شاه» بود تا برتری‌هایش بهتر مشخص شود. برخلاف این سریال‌ها که بعد از پخش‌شدن 30 قسمت از آنها هنوز هیچ نوع داستان و روایت درگیرکننده‌ای ارائه نمی‌شود. اما شهرزاد در همان قسمت و اول دوم به‌طور پیاپی مخاطب را غافلگیر می‌‌کرد و سرشار از نقاط‌عطف و بحران افکنی بود که به نظرم این گره‌افکنی‌ها و نه کش‌دادن سریال به هر قیمت و شکلی، نوعی ریتم و ضرباهنگ درونی ایجاد کرده بود. به جای ریتم و ضرباهنگ کاذبی که در خیلی از کارها به خاطر طرز‌تلقی غلط بیشتر در قالب ساختاری دیده می‌‌شود.
    متاسفانه من این سریال‌ها را ندیدم و نمی‌توانم درباره آنها داوری و قضاوت کنم و تا آنجا که به شهرزاد مربوط می‌‌شود، ریتم و ضرباهنگ یک فیلم را داستان و نحوه شخصیت‌پردازی آن مشخص می‌‌کند که این امر می‌‌تواند روایت داستان را سمت‌وسو و قوام بخشد. این اشتباه است که مثلا در فیلمنامه‌ای با اوج و فرود باورپذیری روبه‌رو نیستیم و بخواهیم در اجرا به آن رنگ و لعاب بخشیم. البته شرایط نوشتن فیلمنامه و هزینه و وقتی که برای آن در نظر گرفته می‌‌شود هم مهم است. قرار بود کار تولید سریال شهرزاد را حدودا اردیبهشت 93 کار آغاز کنیم اما به تهیه کننده پیشنهاد کردم دست نگه داریم تا وقت بیشتری روی فیلمنامه بگذاریم.

    یکی از نقاط‌قوت فیلمنامه لایه‌های مختلفی است که برای شخصیت طراحی می‌‌کنید. مثلا رابطه شخصیت با خودش، خانواده و جامعه‌اش که شخصیت‌ها را به موجوداتی ملموس و شناسنامه‌دار تبدیل می‌‌کند.
    داستان برای من مهم‌ترین مساله است. خود داستان به من می‌‌گوید که مسیر چطور پیش برود. آنقدر با شخصیت‌ها کلنجار می‌‌روم که دیگر خودشان زنده می‌‌شوند و پیشنهاد می‌‌دهند که مسیر رفتاری شان چه‌طور سمت‌وسو پیدا کند. درباره شخصیت‌پردازی نیز همه حواسم جمع این است که وجوه مختلفش باورپذیر باشد. مثلا شخصیت شهرزاد را در نظر بگیرید که روایت تاریخی و سیاسی فیلم به‌نوعی از دریچه نگاه او بیان می‌‌شود. سعی کردیم با کمک خانم ثمینی در طراحی شخصیت از مطلق گرایی به شیوه کلیشه‌ای سیاه و سفید پرهیز کنیم و وجوهی خاکستری به شخصیت بخشیم. مثلا بزرگ‌آقا را در نظر بگیرید که با وجود زورگویی‌ها و بی‌رحمی‌هایش در جاهایی دل مخاطب برایش می‌‌سوزد و اینها به همذات‌پنداری مخاطب کمک می‌‌کند.

    به نسبت شخصیت‌هایی عمیق مثل شهرزاد و بزرگ‌آقا، برخی شخصیت‌ها مثل فرهاد کمتر اثرگذار ظاهر شده‏اند که شاید به ضعف بازیگر آن هم برگردد. یا طراحی تیپیکال و تک‏بعدی برخی کاراکترها مثل خانواده اکرم که صرفا حضوری فیزیکی دارند. یا شخصیت قباد که کمتر به خانواده و جهان‌بینی‌اش اشاره می‌‌شود. وقتی در سریالی‌ همه‌چیز درنهایت دقت انتخاب و اجرا شده است، بهتر نبود به این شخصیت‌ها هم بیشتر و بهتر می‌‌پرداختید؟
    باز هم همه‌چیز را فیلمنامه مشخص می‌‌کند. اساس شخصیت‌پردازی درسریال شهرزاد سه حالت داشت؛ شخصیت‌هایی که همان ابتدا بیشترین اطلاعات درباره‌شان داده می‌‌شود، شخصیت‌هایی که باید ابعاد مختلف‌شان ترسیم شود و شخصیت‌هایی که به‌نوعی در سایه هستند و به‌تدریج از سایه خارج می‌‌شوند. خانواده اکرم تاثیری در درام ندارند و وقت آن هم نبود که به‌طور کامل به آنها پرداخت شود. اگر این‌طور بود باید به جای 25 قسمت 250 قسمت ساخته می‌‌شد. بنابراین در متن سریال شهرزاد بیشتر به شخصیت‌ها در حد شخصیت‌پردازی نه تیپ پرداخته شده که تاثیر آشکاری روی پیشبرد خط داستان دارد. درباره شخصیت فرهاد باید در نظر گرفت که او نماینده نسل روشنفکر، روزنامه‌نگار و دانشجو است که به تلخ‌اندیشی و افسردگی حاصل مقتضیات سیاسی دهه چهل و پنجاه گرفتار شده است و چه در فیلمنامه و چه در اجرا قرار نبوده بیش‌تر از این به آن پرداخته شود. کوتاه و مختصر می‌‌گویم گمانم این است که او بهترین بازی خود را در سال‌های اخیر در سریال شهرزاد ارائه داده است. اصلا نمی‌توان به این شکل شخصیت‌ها را با هم مقایسه کرد و معیاری برای سنجش تاثیر آنها در قالب مقایسه در نظر گرفت. بلکه باید آنها را طبق کدها و نشانه‌هایی که در طول روایت درباره‌شان انتقال داده می‌‌شود، ارزیابی کرد. مثلا نمی‌توان شخصیت فرهاد را با قباد مقایسه کرد و به این نتیجه رسید که یکی منفعل و دیگری فعال است. اصلا این شخصیت‌ها و جهان بینی شان ربطی به هم ندارند تا اینچنین مقایسه شوند. البته شاید با ادامه سریال نظرتان عوض شود. به خاطر همین است که معمولا ترجیح می‌‌دهم به جای گفت‌وگو در خلال پخش سریال، بعد از پخش کامل آن گفت‌وگو کنم.

    پس اگر موافق باشید بیشتر به جنبه‌های ساختاری کار بپردازیم. ترانه علیدوستی با کارگردان‏های مهمی کار کرده است؛ کارگردان‏هایی که نقطه قوت‏شان اتخاذ شیوه‏های منحصربه‏فرد بازی‏گرفتن از بازیگران بوده است، مثل اصغر فرهادی. مثلا او در همکاری با اصغر فرهادی، انواع و اقسام تجارب را کسب کرده است، ازجمله تمرین‏های خاص و دورخوانی و مهم‌تر از همه این‏که کارگردانی مثل او از بازیگران می‌‏خواهد نسبت به صحنه‏هایی که در فیلمنامه نیستند مثل گذشته شخصیت‏ها دقیق شوند. شیوه شما در کار کردن با بازیگران در مجموعه «شهرزاد» چگونه بوده است؟
    کار با بازیگر حرفه‏ای به روند تولید سهولت می‌‏بخشد. وقتی شما بازیگری را به کار دعوت می‌‏کنید که هم توانایی‏هایش غیرقابل انکار است، هم تجارب کاری گرانقیمت و متفاوتی با کارگردان‏های خوب پشت‌سر گذاشته و هم به لحاظ اخلاق کاری بسیار فروتن و حرفه‏ای است، خیلی سریع‌تر به توافق می‌‏رسید. این اتفاقی بود که درباره ترانه علیدوستی افتاد. در بسیاری موارد نیاز نمی‏دیدم پلان به پلان او را هدایت کنم. بازیگرانی بوده‏اند، اتفاقا بازیگران بسیار بزرگی که شاید به خاطر سبک خاص بازیگری‏شان، پلان به پلان مراقبت و راهنمایی‏شان کرده‏ام؛ چه در آثار قبلی و چه در آثار جدیدم. ترانه علیدوستی ازجمله بازیگرانی بود که وقت زیادی گذاشته بود، فیلمنامه را بسیار دوست می‌‏داشت و حتی در روزهایی که بر سر صحنه حاضر نبود، مدام تماس می‌‏گرفت و خواهش می‌‏کرد که اگر کمکی از دستش برمی‏آید به او بگویم.

    شخصیت خود بازیگر، جدای از کار حرفه‏ای‏اش، این‏که صاحب تحلیل باشد برای شما چقدر مهم است؟ مثلا علی نصیریان را مثال می‌‏زنم که در مواجهه و گفت‏وگو با او، سر هر حرف، نکته و تحلیلی داشت.
    خیلی ارزشمند است. تردید نکنید در این‏که برای کارگردان مهم است که با بازیگرانی همکاری کند که ساعت‏ها برای فیلمنامه و دقت در نقش خود و دیگران وقت گذاشته‏اند، اگر دچار ابهاماتی بوده‏اند، یادداشت کرده‏ و او را هم در جریان گذاشته‏اند. اینها به‏خصوص در روزهای سختی کار، برای کارگردان انرژی مضاعف است. هر کارگردان علاقه‏مند به تولید اثر عالی، آرزومند داشتن چنین بازیگرانی است. هر روز آرزو می‌‏کنم خدا امثال آقای نصیریان را برای سینمای ما زیاد کند. یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای من برای آینده سینمای تلویزیون همین است. من سه‌بار با او همکاری کرده و هر بار علاقه‏مندتر شده‏ام و در من احساس احترام بیشتری نسبت به او برانگیخته شده است. او در آستانه هشتادسالگی، فوق‏العاده بی‏حاشیه و عمیقا عاشق کارش است.

    و بسیار هم سرحال هستند، شاید خلاف برخی از هم‏نسلان خودشان... زندگی شخصی و حرفه‏ای خودشان را به‏درستی مدیریت کرده‏اند.
    یکی از دلایلش این است که منظم و سلامت زندگی کرده است؛ از جوانی تا به‌حال. علی نصیریان از تئاتر آمده و پرورش‏یافته تئاتر دهه‏های چهل و پنجاه است؛ سال‏هایی در تئاتر ما که بسیار درخشان بوده است. سال‏هایی که در آن، بازیگر پله‏پله و براساس سلسله‏مراتبی رشد می‌‏کرد و بالا می‌‏آمد. اگر کسی از من بخواهد برای الگوی بازیگری در سینمای ایران مدلی ارائه کنم، قطعا یکی از چند اسمی که به ذهنم می‌‏رسد آقای نصیریان است؛ نظیر علی نصیریان، پرویز پرستویی، رویا تیموریان، مهدی سلطانی، ترانه علیدوستی و... هستند باید برای اینها دعا کنیم تا تعدادشان زیاد شود. راستش را بخواهید من از بابت بازیگری، به‏شدت نگران سینمای ایران هستم. در این سال‏ها فوج فوج کسانی وارد سینما می‌‏شوند که یا بی‏استعدادند و براساس روابط وارد سینما شده‌اند یا این‏که استعداد دارند اما چون این استعداد، پله‏پله پرورش نیافته است، به مجرد این‏که دو بار تصویرشان روی جلد مجلات می‌‏رود و تعدادی هوادار پیدا می‌‏کنند، دچار خودشیفتگی و توهم می‌‏شوند که نه‏تنها به همکاران خودشان آسیب می‌‏زنند و آزارشان می‌‏دهند، ‏بلکه دچار نوعی خودویرانگری و خودتخریبی هم می‌‏شوند و این مجموعه مشاهدات مرا نسبت به آینده بازیگری در سینمای ایران نگران کرده است. بخشی از این نگرانی، مربوط به مواضع غلط مطبوعات ما به بازیگران است. برخی مطبوعات، به جای پرداختن به بازیگران، ستاره‏‏ها را تبلیغ می‌‏کنند. سینمای بحران‏زده ما، هیچ نیازی به ستاره‏‌سالاری ندارد، احتیاج به بازیگران منضبط، فهیم، شش‌دانگی و توانا دارد که امیدوارم تعدادشان بیشتر شود.

    یکی از ویژگی‏های «شهرزاد»، قوت طراحی لباس و صحنه آن بوده و یکی از خوش‏شانسی‏هایش هم شاید این است که مثلا می‌‏تواند از این لحاظ با سریال «کیمیا» مقایسه شود. هر چقدر طراحی صحنه و لباس «شهرزاد» منطبق با مابه‏ازاهای بیرونی خودش است در «کیمیا»، با لغزش‏های فراوانی روبه‏رو هستیم. با آقای روح‏پروری، طراح صحنه اثر شما، هفته گذشته در همین «فرهیختگان» که گفت‏وگو کردیم از وسواس‌تان در این مورد گفت. چگونه نگاهی به طراحی صحنه و لباس در اثرتان دارید؟
    ساده است؛ توقعی که از خود و همکارانم دارم این است طوری کار کنیم که مردم گمان به کم‏فروشی نبرند. مردم باهوشی داریم. تماشاگران این سال‏های سینما و تلویزیون ما، تماشاگران سال‏های دهه‏های شصت و هفتاد نیستند. هوشمندند به این دلیل که وسایل ارتباط‌جمعی در ابعاد وسیعی گسترش پیدا کرده است. زمانی ماهواره در ایران نبود و همین تلویزیون خودمان هم دو کانال بیشتر نداشت. اما امروز هزاران شبکه ماهواره‏ای داریم.

    چخوف در سخن معروفی می‌‏گوید اگر تفنگی در صحنه باشد، باید از آن در روند داستان بهره برد و کارکرد و ضرورتی باید در این روند وجود داشته باشد. در ساختار روایت «شهرزاد»، این ضرورت‏ و کارکردها را می‌‏بینیم. مثلا وقتی بزرگ‏آقا سراغ از عاملان و آمران کشته‏شدن خانواده‏اش می‌‏گیرد، دقیقا در شب عروسی قباد، به سراغ آنها می‌‏رود. در واقع با یک‏سری نشانه‏گذاری‏های هدفمند مواجه هستیم. آیا مخاطب با همه اینها در «شهرزاد» هم‏ذات‏پنداری کرده است؟
    حداقل پنج، شش نوبت برای آقای روح‏پروری به‌عنوان طراح صحنه، این جمله درست چخوف را نقل کردم. گفتم اگر تفنگی در صحنه کار می‌‏گذاری، اگر قرار بر شلیک با آن نیست، بودنش بیهوده است. این نکته‏ای بود که در چینش اشیا همواره مدنظر قرار داده‌ایم.

    در شخصیت‏پردازی و دیگر اجزا هم این را می‌‏بینیم.
    بارها تاکید کردم اگر نکته‏ای را مطرح می‌‏کنیم، حتما باید فرجامش را ببینیم. در هر قسمت، نکته‏ای مطرح و توقع‏هایی در مخاطب ایجاد می‌‏کنیم و اگر این توقع در قسمت‏های بعدی برآورده نشود، در مطرح‏کردن آن نکته دچار اشتباه بوده‏ایم. طی این سال‏ها با همه نویسنده‏هایی که همکاری کرده‏ام؛ از علیرضا نادری و علیرضا کاظمی گرفته تا خانم ثمینی، همواره این نکات را مطرح کرده‏ام. جهان درام، جهان نشانه‏هاست؛ جهانی است که براساس همین رویکرد چخوفی، باید از هر تاکید بصری، هدفی را دنبال کرده باشید و مخاطب این قراردادها را به‏خوبی می‌‏شناسد. شاید مخاطب کوچه و بازار در یک گفت‏وگوی تئوریک توان تحلیل اینها را نداشته باشد، اما در دریافتی غریزی و شهودی و حسی همه را می‌‏فهمد. مثلا می‌‏گوید «این کار، حالش خوب نیست یا حالی نداره»؛ شاید نتواند همین را توضیح بدهد اما به‏خوبی تفاوت حال خوب یک اثر دراماتیک را به کمک شم غریزی‏اش می‌‏فهمد. به همین دلیل است که من و همکارانم باید همواره تلاش‌مان بر این باشد که در حد بضاعت‌مان شعور مخاطب را جدی بگیریم.

    با وجود این سریال‌های درخشان در کارنامه هنری‌تان ، چرا در سینما کم‏کارید؟
    در شرایط ویژه‏ای زندگی می‌‏کنیم. فرق من به‌عنوان فیلمسازی ایرانی، با فیلمساز اروپایی در این است که او برای کارش می‌‏تواند برنامه‏ریزی کند. سرزمین ما، سرزمین غیرمنتظره‏هاست؛ مثلا شما نمی‌توانید برای سه هفته دیگر، وضع دلار را پیش‏بینی کنید. عدم‌امنیت اقتصادی و به عبارت دیگر عدم‌ثبات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، امکان برنامه‏ریزی برای آینده را می‌‏تواند برای یک جامعه سلب کند. این مهم‌ترین آسیبی است که می‌‏تواند بر یک جامعه وارد شود. جامعه‏ای که قدرت برنامه‏ریزی برای آینده نداشته باشد، جامعه نگران‏کننده‏ای است. فیلمساز هم از این قاعده مستثنی نیست. اتفاق‏هایی می‌‏افتد که زورشان بیشتر از برنامه‏ریزی من و امثال من است. آرزوی من این است که بتوانم پس از ساخت سریال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بروم و این ترکیب‌بندی را به صورت مستمر دنبال کنم. در سال‌های گذشته کم طرح فیلمنامه ننوشته‌ام که متاسفانه امکان ساخت‌شان به دلایل مختلف فراهم نشده است.

    چرا ساختن سریال در ایده‏آل‏های شما، جای ثابتی پیدا کرده است؟
    وقتی فیلم «پستچی سه بار در می‌‏زند» را ساختم و موفق بود، برخی از دوستان منتقدم گفتند تو دیگر راهش را پیدا کرده‏ای و جای پایت با همین فیلم در سینما سفت می‌‏شود، نروی دوباره سریال بسازی! «کیفر» را هم که ساختم همین را می‌‏گفتند. در خلوتم به این حرف‏ها فکر کردم و این سوال را از خودم پرسیدم که آیا من به این دلیل سراغ سریال‏ساختن رفته‏ام تا آن را پله‏ای کنم برای رسیدن به سینما؟ برای برخی ممکن است ساخت سریال با همین نیت و منظور باشد. بعد هم که وارد سینما می‌‏شوند طوری درباره ساختن سریال حرف می‌‏زنند گویی کسی اینها را به زور و تهدید مجبور به این کار کرده است. کاری نداریم... دیدم نه... من به همان اندازه که علاقه‌مند به ساخت یک اثر سینمایی هستم به همان اندازه اگر شرایط اقتضا کند مایل به ساخت سریال هستم. من نمی‏توانم تعیین کنم، این قصه است که برای همه تعیین‌تکلیف می‌‏کند. اگر نسبت صادقانه‏ای به‌عنوان کارگردان با قصه‏ برقرار کنید، این قصه است که می‌‏گوید در چه قد و قواره‏ای من را ارائه دهید. زمانی که «شب دهم» را ساختم، به حدی استقبال زیاد بود که مدیر شبکه با تهیه‏کننده به من گفتند به تدوینگرت بگو نسخه‏ای سینمایی هم از این سریال درست کند. من به‏شدت در برابر این نظر ایستادم، این زمانی بود که فیلم سینمایی هم نساخته‏ بودم. قد و قواره «شب دهم»، سریال بود نه فیلم. بعدها پیشنهاد دادند از این سریال، تئاتری هم دربیاوریم! حتی خبرهایش هم زودتر منتشر شد. اما «شب دهم» داشت قصه‏اش را تعریف می‌‏کرد و سریال بود. من فقط به ندایی که قصه در گوشم زمزمه می‌‏کند گوش می‌‏کنم تا خودش بگوید ظرف بیانش چیست. تا امروز هم این زمزمه به صورت غلط هدایتم نکرده است. البته جز این الزامات درونی، الزامات بیرونی هم در کار بوده است که فیلم کمتر ساخته‏ام؛ مثلا شما طرحی را می‌‏برید و می‌‏گویند محال است، تصویب کنیم.

    این که سراغ شبکه‌ای رفتید که با چند تجربه ناموفق مثل «قلب یخی» و «ابله»، اعتماد مخاطب را از خودش سلب کرده، کار بسیار ریسک پذیری بود. به هر حال تفاوت مهم شبکه نمایش خانگی این است که مخاطب پول می‌‌پردازد و می‌‌خواهند فیلم ارزش وقت و هزینه و انرژی را داشته باشد.
    چند جای دیگر هم گفته ام متاسفانه برخی همکاران ما نسبت به هوشمندی و پیشرفت سلیقه مخاطب در چند سال اخیر بی‌توجه بوده و خیلی ساده‌لوحانه رفتار کرده‌اند. هیچ‌وقت مخاطب ایرانی به اندازه سال‌های اخیر در معرض تکنولوژی تنوع و رسانه‌های مختلف نبوده و همین باید وسواس و دقت و توجه کارگردان را بالا ببرد. دیگر این مخاطب، مخاطب دهه شصت و هفتاد نیست که فقط با دو شبکه سرو کار داشته باشد. حالا به محض بی‌علاقگی به یک اثر به راحتی کار و شبکه دیگری را انتخاب می‌‌کند. باید توجه داشت این مخاطب خوش‌سلیقه، انواع و اقسام سریال‌های تاریخی و به‌روز دنیا را مشاهده کرده و با این می‌زان به‌روز بودن باید خوراک فرهنگی مناسب با او تهیه کرد. از طرف دیگر شبکه نمایش خانگی در ایران رسانه‌ای نوپاست و نباید با سهل انگاری حداقل اعتماد‌ها از بین برد. باید توجه داشت اگر سریال‌های قبل از شهرزاد درست عمل کنند، خود به خود شهرزاد بیشتر و بهتر دیده خواهد شد و اگر درست عمل نکنند، مخاطب دلزده می‌‌شود و سراغی از شهرزاد نمی‌گیرد. اینجاست که باید به همدیگر احترام بگذاریم و نگران کارهای همدیگر شویم. اینجاست که مشکل همیشگی ایرانی‌ها یعنی حسادت و دورویی، تنگ‌چشمی، ترس و نفرت از پیشرفت دیگری آشکار می‌‌شود. ترس آدم‌ها را به موجوداتی خطرناک و در نتیجه جامعه را به جامعه‌ای وحشت‌زده تبدیل خواهد کرد. فیلمسازی در یک جشنواره جایزه می‌‌گیرد و فیلمسازی دیگر ناراحت می‌‌شود از این که به فیلم او جایزه داده‌اند. این دیگر چه نوع جهان‌بینی است؟! به خاطر آن است که آدم‌ها یاد گرفته‌اند باید با دیگران همیشه مسابقه دهند و نه با خودشان. من باید نسبت به کارهای قبلی در مسیر بهتری حرکت کنم. نباید کسی را رقیب خودم در نظر بگیرم، بلکه خودم و کارهای قبلی مهم‌ترین رقیب برای من خواهد بود.
    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  5. #117555
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281
    دوس دارم باهاش سـکـس داشته باشم ..


    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  6. #117556
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    46,461
    تشکر
    10
    تشکر شده : 2,281
    داشتم فیلم عصر یخبندان میدیدم اینم توش بود دو 3 دقیقه ..
    ⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  7. #117557
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,847
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,112
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1361 نمایش پست ها
    ببند مردک
    دیشب نود دیدی ؟ تپه های داوودیه بهشت و جهنم دل و روده واسم نموند
    با همون تپه های داوودیه تو 7 سال 5 بار قهرمان شدیم کیونتونو پاره کردیم





  8. #117558
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    در این زمانه به هر بهانه نه تو بمانی نه من بمانم ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  9. #117559
    فعال
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    6,208
    تشکر
    16
    تشکر شده : 159
    Kobe Bryant: NBA's most famous
    football fan






    این یک پیپ نیست
    ______________

  10. #117560
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,586
    تشکر
    1,171
    تشکر شده : 8,099
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    با همون تپه های داوودیه تو 7 سال 5 بار قهرمان شدیم کیونتونو پاره کردیم
    وای ینی دیشب موقع خواب داداشم اس داد سریع بزن 90 ، ینی روشن کردم دیدم ولی داره از خاطراتش میگه کشف من بود و ... وای ینی روده بر شده بودم از خنده ینی اینقدی که من و داداشم خاطره داریم از تپه های داوودیه ، علی دمبه نداره وای خدا
    آهای ممد یه تیکه دمبه میگیری آبگوشتو ریدیف میکنی و ...

صفحه 11756 از 18605 نخستنخست ... 107561125611656117061174611754117551175611757117581176611806118561225612756 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 253 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 253 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •