قفل رو آهنگ یوسف
قفل رو آهنگ یوسف
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
صبح یک روز من از پیش خودم خواهم رفت
بی خبر با دل درویش خودم خواهم رفت
می روم تا در میخانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم
بی خیال همه کس باشم و دریا باشم
دائم الخمر ترین آدم دنیا باشم
آنقدر مست که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
ساقیا در بدنم نیست توان، جام بده
گور بابای غم هر دو جهان، جام بده
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من الکلی عادت بکند..
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]Atheist
با هر مسکنی تازه دردم زیادتر میشد
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
به خاطر موی سپید ، پیرمرد را عفو کنید
ببین در 70 سالگی داره میره باشگاه ، حالا ما چند تا پیرمرد ِ اوایل دهه شصتی دور هم جمع شدیم بسکت بزنیم ، به خدا نیم ساعت نشد همه دراز کشیدن رو زمین !! بعد اسم اینو گذاشتیم زندگی ، همش کار کار کار آلودگی هوا ترافیک و ... به خدا این اسمش زندگی نیست ! باید در مقابل تفریح هم وجود داشته باشه نه اینکه دنبال دو روز تعطیلی بگردی بری شمال تازه نصفشم ترافیک ( تازه همینشم نمیتونیم بریم ) بعد میگن چرا عمرا کوتاه شده به خاطر همین چیزاست دیگه
خودت داری میگی 70 سالشه ! کارشو کرده به خواسته و آرزو هاشم رسیده دیگه چی میخواد ؟؟؟ این نره باشگاه و تفریح نکنه من وتو تفریج کنیم ؟؟؟ منو تو که تو اول زندگی هستیم و باید به یه نحوی دهنمون رو سرویس کنیم تو با کار من با درس ! اگر هم از همین الان بیخیال بشیم و بزنیم به در بیخیالی و تفریح کنیم که دهن مردم دهنمون رو سرویس می کنه از بس حرف درمیارن که طرف بیکار و بی عاره و انگل جامعه شده ! جلو روتم نگن پشت سرت میگن یا اینکه یه جوری با حقارت نگات می کنن که انگار جرم و جنایت مرتکب شدی
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
یاد تو میوفتم (فریدون & فرشاد حسامی)
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یره اسم این کنسرت دیوید گیلمور که زیر نویسم داشت رو بده . اسم فایلشو
هرچی می گردم نیست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هنوزم چشمای تو ( استااااااد صفاریان & فریدون )
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
افق نگاه تو مثل آسمون لاجوردیه
تو قطب هم قدم زدن با تو مثل حس کویر گردیه ...
ویرایش توسط Milik : 12-03-2015 در ساعت 10:41 AM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 893 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 892 مهمان ها)