میان مسجد و میخانه راهی ست ، غریبم ، عاشقم آن ره کدام است
مرو کعبه خرابات است آنجا ، حریفم قاضی و ساقی امام است
به میخانه امامی مست خفته است ، نمیدانم که آن بت را چه نام است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
رسول سلیقه میلاد تو فیلم ریدست
خرد مست است و دل مست است و جان مست
به سودایت روان ناتوان مست
زحد بگذشت مستی های ذرات
فلك مست و زمین مست و زمان مست
بیا در باغ و شور بلبلان بین
سمن مست و چمن مست ؛ ارغوان مست
شراب ناب رحمت را چه گو ییم ؟
كز او دلداده مست ودلستان مست
ز دنیا تا به عقبا گر ببینی...
همه ره كاروان در كاروان مست
جهان مستند و از مستی ندانند
جهان اندر جهان اندر جهان مست...
"شیخ احمد جام وانوار"
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 254 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 254 مهمان ها)