هرشب واسه منه تنها از خون و خاک گِل میساخت
هرشب واسه منه تنها از خون و خاک گِل میساخت
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
معجون دردمندی از سردرد و دردسر بود
با هر مسکن تازه دردم زیاد تر میشد
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
من دیگه اسمی ندارم تو بهم میگی آنارشیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اینقدر سردمه که راست کردم
رسول بیا نردیک ببینمت عزیزم
اتاق یخ زده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هوای تازه تر میخوام عاشق اون بنفشه هام بنفشه های شهرمون
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اول صداتو می کشم
بعد میرسم به خندهات
حقه هاتم رو می کنم
بعد وا می مونم تو نگات
دوتا نگاه خمار و خواب
یکم غرور، یه ذره منگ
نه نمیشه، در نمیاد
یه جاش بدجور می زنه لنگ ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 54 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 53 مهمان ها)