الی چقدر سوال و درخواست داری
الی چقدر سوال و درخواست داری
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من همون جزیره بودم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
منو دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 411 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 411 مهمان ها)