دل من رای تو دارد
سر سودای تو دارد
رخ فرسوده ی زردم
غم صفرای تو دارد
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
برگ درخت من همیشه زردِ ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عمو رضا چرا امشب چیزی زمزمه نکرد تا از شنیدنش لذت ببریم
من شدیدا منتظر زمزمه ی من و گنجشک های خونه هستم - عمو رضا دل به کار بده
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
برسنگ فرش کوچه خوابیده بی سرانجام!
این مرده ی کفن خوار سیگار پشت سیگار
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 591 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 591 مهمان ها)