جزئیاتی که از آلبومهای روزهای آینده نمی‌دانید را برای اولین بار در بسته خبری «موسیقی ما» بخوانید [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
+ بررسی آلبومهای جدید «محسن چاوشی»، «محمد علیزاده»، «سعید شهروز»، «رضا صادقی»، «امید حاجیلی»، «بهنام صفوی»، «کاوه آفاق»، «مهدی مقدم»، «علی لهراسبی»، «مهدی مقدم» و «امین رستمی» و ...
اسم برتولوچی رو شنیدم امشب میرم اینو نگاه میکنم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
باز آی ، باز آی هر آنچه هستی باز آی
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تقدیم با عشق خدمت دوستان ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
معشوق چون نقاب ز رخ درنمیکشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
منچستر سیتی بعد مدت ها شانس آورد تو قرعه کشی
سایت موسیقی ما هم بلا شده
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
گاهی شعر در دوران کودکی به سراغم می‌آمد و راستش را بخواهید به عمد از دستش فرار می کردم. فکر می‌کردم شعر نوشتن اصولاً کار بیهوده‌ای است. اما اولین تلنگرهای نوشتن شعر در من بعد از شنیدن آلبوم «یه شاخه نیلوفر» اتفاق افتاد. به نوعی خودم را مدیون او و این آلبوم می‌دانم و انگیزه‌ای که به من داد. امروز هم هیچ ادعایی ندارم. همه ما وسیله‌ای هستیم تا لمعاتی که درونمان اتفاق می‌افتد را به دیگران منتقل کنیم. شاید این تنها وظیفه شعر است.
پدرام پاريزي
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
برمیگردم ...
برمیگردم ... صدایم را بردارم
برمیگردم ... دستهایم را بردارم
برمیگردم برمیگردم ... بگذارید برگردم
برمیگردم ... خواهرم را ببویم
برمیگردم ایوانم را بشویم
برمیگردم ...
ته چمدانم ... پرازشمع روشن .... رخت و برگ سوخته ... گذرنامه ی من
لب آستینم خیس از بغض رامسر .... تخت کفش من پر از گلهای پرپر
برمیگردم ... برمیگردم ... بگذارید ... برگردم
برمیگردم ... دیروزم را بردارم ... برمیگردم هنوزم را بردارم
بی سایه ام ... درخت بی زمینم
برمیگردم میوه ام را ببینم
برمیگردم ... برمیگردم ... بگذارید ... برگردم ...
ویرایش توسط Milik : 12-14-2015 در ساعت 05:15 PM
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 435 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 435 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
