قرار بود پاییز برگردی
گفتی که حالت باز خوب میشه
من تو همون خیابون ایستادم
کجایی پس دار غروب میشه
میترسم از نگاه این مردم
باید نزاری مشتمون وا شه
یه جوری پیدا کن منو شاید
این آخرین پاییز من باشه
داره زمستون می رسه
چرا نمیرسی ؟
نگاه من دلواپسه
چرا نمیرسی ؟
سردمه تو بارون می خوام دستامو ها کنی
از گریه با چتر خودت منو جدا کنی
اگه خودت اینو نمی گفتی
به دیدن تو دل نمی بستم
چند ساله که تو راه افتادی
چند ساله من منتظرت هستم
داره زمستون می رسه
چرا نمیرسی ؟
نگاه من دلواپسه
چرا نمیرسی ؟
سردمه تو بارون می خوام دستامو ها کنی
از گریه با چتر خودت منو جدا کنی
شاید واسه بعضیا آهنگ ِ غمگینی باشه
چون هم پاییز داره
هم خیابون داره
هم سال های انتظار داره
هم بارون داره
روبه رویت گلوله وُ باتوم
پشت سر خنجرِ رفیقانت
تووی دنیای دوست داشتنی
بهترین دوست دشمنت باشد...
خسته از انقلاب و آزادی
فندکی در می آوری شاید
هجده تیر بی سرانجامی
توی سیگار بهمنت باشد...
اخه تا کی ما باید فکر یه درد تازه باشیم
بگو تا کی ما باید منتظر معجره باشیم
در حال حاضر 358 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 358 مهمان ها)