یارم به یک لا پیراهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند ...
یارم به یک لا پیراهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو هم شاید نمی دونی
چه احساسی به من داری ...
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
این چه پستیه گذاشته امروز شادمهر
رد داده
در حال حاضر 686 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 685 مهمان ها)