تو رو از دور دلم دید اما
نمی دونست چه سرابی دیده
منِ دیوونه چه می دونستم
زندگی برام چه خوابی دیده
نمی دونی نمی دونی ای عشق
کسی که جوونیشو ریخته به پات
واسه اینکه تو رو از دست نده
چه عذابی ، چه عذابی دیده
آه ای دلِ مغموم
اروم باش اروم
ای حالِ نا معلوم
آروم باش اروم
نیستی اما هنوزم کنارمی
نیستی اما هنوزم اینجایی
روزی صد هزار دفعه میمیرم
اگه احساس کنم تنهایی
هركجا رفتی و هرجا موندی
منُ بی خبر نذار از حالت
اگه تنها شدی و دلت گرفت
خبرم کن که بیام دنبالت
آه ای دلِ مغموم
اروم باش اروم
ای حالِ نا معلوم
آروم باش اروم
ای دل جنونی بی سبب به خونی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سجاد این "و" یعنی چی ؟؟؟؟
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 447 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 447 مهمان ها)