معاون سیاسی **** پاسداران میگوید امریکا از طریق راهاندازی رستوران فستفود "مکدونالد" و کارخانههای تولید "نوشابه" قصد دارد ذائقهی ایرانیها را تغییر دهد و در ایران "نفوذ" کند.
به گزارش خبرگزاری "فارس"، رسول سناییراد روز چهارشنبه (۳۰ دی-۲۰ ژانویه) در یک سخنرانی در یزد گفت:
«امریکاییها اصرار دارند دفتر امنیتی را خود به دست بگیرند زیرا از این طریق میتوانند ابتدا ذائقهها را تغییر دهند و
سپس به اهداف مختلف خود دست پیدا کنند همانگونه که شعبههای مکدونالند و تولید نوشابه با طعمهای خاص را در ایران به راه انداختند.»
کد پیشواز ایرانسل قطعه "افسار"
محسن چاوشی (۲۲۱۲۶۵۶)
وزیر خارجه آمریکا: اگر عربستان سعودی از پاکستان بمب اتم بخرد باید منتظر تمام عواقب آن باشد
گفتگو با شاعر ترانه «افسار» که یک شبه معروف شد
خواب می بینم، ولی انگار نه!
محسن بوالحسنی: داستان را همه تقریبا می دانند. پیدا کردن شاعری که جز یک اسم و فامیل هیچ کس چیزی درباره اش نمی دانست و حتی اسمش را هم نشنیده بودند. اما بالاخره پیدا شد. بعد از چهار روز. گوشی تلفن را که برداشت اولین حرفی که زدم این بود:«خانم کجایید؟» بعد از سلام و احوالپرسی داستان جستجویی که این روزها برای پیدا کردن شاعر شعر «افسار» شکل گرفته بود را برایش تعریف کردم. هیجان زده بود و خوشحال. باورش نمی شد که در این چند روزی که به گفته خودش از همه جا بی خبر بوده این همه اتفاق افتاده است. پریناز جهانگیرعصر، شاعر شعر افسار یا همان نه، دلیل این بی خبری را بیماری مادر همسرش می داند و می گوید:«طی روزهای اخیر متاسفانه دو نفر از اقوام نزدیکمان فوت کردند و گرفتار مراسم آنها بودیم و از طرفی هم مادر همسرم متاسفانه در بیمارستان هستند و به همین دلیل خیلی گرفتار بودیم و اصلا اخبار و... را پیگیری نمی کردیم.» در نهایت با کمک دوست شاعر تبریزی «صالح سجادی» موفق شده بودیم که ردی از این شاعر پیدا کنیم و حالا داشتم با شاعری که یک شبه اسمش نقل همه محافل شده بود حرف می زدم. حرف های بیشتر را از زبان پریناز جهانگیرعصر متولد 1366 و ساکن تبریز بشنوید.
من پریناز جهانگیرعصر هستم
علاقه ام به شعر از 10 سالگی شروع شد و از حدود 17 سالگی هم به صورت واقعی شعر می نوشتم. شعرهای پروین اعتصامی و حافظ را دوست دارم. استاد یا راهنمایی نداشتم و بیشتر از طریق سایتی که شعرهایم را می گذاشتم نظر دیگران دوستان ادیب را می پرسیدم. البته برادر بزرگترم شاعر بود و همیشه من را تشویق می کرد به شعر نوشتن. بعضی ها می گویند شعر من به شعرهای استاد شهریار نزدیک است. خودم چنین حسی ندارم و اگر شعرهای من در حال و هوای اشعار استاد شهریار هست واقعا برایم جای امیدواری و افتخار است.
شاعر ناشناس
ناشناسی من شاید به این دلیل است که تا امروز در هیچ محفل ادبی شرکت نکرده ام و بیشتر در همان سایتی که شعرهایم را می گذاشتم از نظر اساتید استفاده می کردم. از فضاهای مجازی مثل فیسبوک و اینستاگرام هم استفاده نمی کنم. هنوز هم هیچ صفحه ای در شبکه های اجتماعی ندارم. راستش را بخواهید اصلا فکر نمی کردم شعر من که اصلا شناخته شده نیست توسط خواننده ی مطرحی مثل اقای چاوشی اجرا شود و وقتی هم موضوع را فهمیدم واقعا شوکه شدم. باور کردنی نبود. حس خیلی خوبی بود که شعرم مورد توجه آقای چاوشی و در وهله دوم مخاطبین قرار گرفته. این بابت خیلی خوشحال شدم در حدی که قابل وصف نیست.
محسن چاوشی و افسار
همسرم تا حد نسبتا زیادی با کارهای آقای چاوشی آشنایی دارند و گوش می دهند و از طرفداران پروپاقرص ایشان هستند. اما خودم به غیر از چند قطعه از اهنگ های آقای چاوشی که بسیار زیاد هم دوستشان دارم افتخار شنیدن بقیه کارهایشان را نداشتم. ترانه هایی مثل خلیج یخ زده، آهای تو که اینهمه دوری از من، تو ناز میکنی، قطعه های علی سنتوری از جمله علاقه های مشترک من و همسرم هستند. اما نکته ای که امروز برایم بیشتر از همه چیز مهم، قابل احترام و حتی عجیب است این نکته است که خواننده ای در این سطح اینهمه برای پیدا کردن شاعر ناشناسی مثل من پیگیری داشتند و به همین دلیل مطمئن هستم از بعد اخلاقی و انسانی بسیار بزرگوار هستند و از شخصیت والایی دارند.
میلاد امروز صبح رفتم یه دونه عقل کشیدم هنوز خونش بند نیومده چه کار کنم گاز استریلم چند بار عوض کردم
فک کنم عفونت کرده حالا بیا اینو درست کن بدبختی
در حال حاضر 382 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 382 مهمان ها)