من از ...مه بمونی کنارم
من که به جز تو کسی رو ندارم
من از ...مه که نباشه دوری
فقط دلم میخواد بگی چجوری
من از ...مه که یه روز دعامون
بره تو آسمون پیش ...مون
به عشق اون که بعد اون همه درد
... یه بار نگاهی هم به ما کرد ...
من از ...مه بمونی کنارم
من که به جز تو کسی رو ندارم
من از ...مه که نباشه دوری
فقط دلم میخواد بگی چجوری
من از ...مه که یه روز دعامون
بره تو آسمون پیش ...مون
به عشق اون که بعد اون همه درد
... یه بار نگاهی هم به ما کرد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزواء میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سَبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی بهوسیله افیون و مواد مخدره است؛ ولی افسوس که تأثیر اینگونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید».
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
من از پشت زندان غم آمدم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اخه لینکدارهارو مهمونا نمیبینن برا همون بدون لینکشم گذلشتم
در حال حاضر 347 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 347 مهمان ها)