بی گمان
مادرم درخت بلوط بود
که هنوز
کوهستان او را به خاطر دارد
و من نیز تا شاخه براندازم
هزار غلت دیگر باید بچرخم
میان هزار سنگ و سنگواره
کسی چه می داند
شاید به ریشه های مادرم سلام کردم
در انتهای مادرسنگی که جهان بر او استوار است
سنگ عشق
که بی او جهان برهوتی ست بی هیچ زیستنی
اندوهی که فردای جهان را دربر گرفته است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دلست همچنان ور به هزار منزلم
ای که مهار میکشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو میکشی وز طرفی سلاسلم
بار کشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و دل ز پس واقعهایست مشکلم
معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم
آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم
ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفتهای در رگ و در مفاصلم
مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم
گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم
سنت عشق سعدیا ترک نمیدهی بلی
کی ز دلم به در رود خوی سرشته در گلم
داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم
سینجول آلبوم 7th Music Band - I Love You داری ؟
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هی روزگار هی هی هی میبینی شیمی جون چی شد . این بود عارمانهای یه بنده خدایی ؟ دلایل زیادی داره دختریم عمو شیمی جون
اول اینکه دهه شصتی ها رفتن دنبال زندگی و دهه هفتادی ها رفتن دنبال تلگرام :| دیگه همه بزرگ شدن و زورشون میاد
:|
دوم اینکه استقبالی نمیشه همش شده تلگرام !! تلگراما نه تلگرام :|
سوم اینکه تقصیر ما هم هست فک میکنیم بزرگ شدیم کسی شدیم واسه خودمون . عارمانهایمان را فراموش کردیم و سنگر را رها کردیم . باید تا 100 سالگی ادامه داد همچون چریک پیر با زن و بچه و هفت سر عایله
چهارم اینکه تلگرامو بچسب :|
و در آخر : عمو نصی خوب میگه خوب : همه رفتن کسی دور و برم نیست چنین بی کس شدن در باورم نیست
موفق باشی عمو شیمی جون
در حال حاضر 307 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 307 مهمان ها)