دلم در عشق تو جان برنتابدکه دل جز عشق جانان برنتابد
چو عشقت هست دل را جان نخواهدکه یک دل بيش یک جان برنتابد
دلم در درد تو درمان نجویدکه درد عشق درمان برنتابد
مرا در عشق تو چندان حساب استکه روز حشر دیوان برنتابد
ز عشقت قصهٔ گفتار ما رایقين دانم که دو جهان برنتابد
اگر با من نمی سازی مسوزمکه یک شبنم دو طوفان برنتابد
چو پروانه دلم در وصل خود سوزکه این دل دود هجران برنتابد
دل عطار بر بوی وصالتز هجرت یک سخن زان برنتابد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
رفته جلو لوازم تحریر فروشی یه اتود دستش گرفته .دختره اومده بره تو اتود بخره جلوشو گرفته گفته این اتود ماله تو فقط برم به دوستام بگم باهم دوست شدیم؟
اونم اتودو گرفته گفته باشه برو بگو ولی اصلا حق نداری بگی دوست دختر.دوسته معمولی.
بعدشم دختره بدونه گفتنه اسم و تلفن در افق محو میشه
کله گانجا رو خوابوندیما.اونا میکس دارن ماهم میکس داریم.قدرشو بدون
در اینده شایدم دادم رادیو هم بزنه
در حال حاضر 418 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 418 مهمان ها)