نقش او در دل چه زیبا مینشست
سنگ دل آیینه ی ما میشکست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
افتاده ام درست ته چال گونه ات
پای دلم شکسته و بهتر نمی شود
نابرده رنج، گنج میسر اگر شود
با تار مویی از تو برابر نمی شود
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 397 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 397 مهمان ها)