بیا بیا که مرا با تو ماجرایی است ...
بیا بیا که مرا با تو ماجرایی است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سرد شدیم یواش یواش
رابطه مون نفس نداشت
گفتی برام قفس نباش
رد شدیم از هم
دور شدیم از اون هوا
چیزی نمونده بین ما
کاش بتونی بگی چرا
رفتی از دستم ، رد شدیم از هم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دیشب عارف یجوری خوند همه پشماشون فر خورد
سرو خرامامان منی ای رونق بوستان من ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
حسین معانی آلبوم خلوتیان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اقسوس که بی فایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم ...
ویرایش توسط Milik : 02-20-2016 در ساعت 04:14 PM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 402 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 402 مهمان ها)