
نوشته اصلی توسط
ehsan1361
زن بگیر خوبه 
شکر خدا . سلامتی خبری نیست
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر بود
یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر
یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر
بودم آن روز من از طایفه درد کشان
بودم از جمع خوشان خوشی ازدست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر
ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم زن مگیر؛ورنه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر
من از آن روز که شوهر شده ام خر شده
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]م
خر همسر شده ام می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر
و اما جوابیه شعر من گرفتم تو نگیر – ایرج میرزا
(توسط: امینی علی – فرهاد)
زن گرفتم غم بیهمنفسی رفت ز جان-زن بگیر ای مهربان
عشق شد توشه جان و غم دل گشت نهان-زن بگیر ای مهربان
گرچه شد بسته کمی حلقه یاران جوان-شد پکر مَشدی روان
و نشد قسمت ما چنجه به بازار و دکان-روم از تاب و توان
لیک شامی بپزد همسر ما با ریحان-بدهد قوت جان
که نشیند به تن و روح و روان-زن بگیر ای مهربان
گرچه خوش بود دلم همره آن نیک رخان-سوی هر کوی روان
لیک همراه من اینک بود آن نیمهی جان-زن بگیر ای مهربان
گرنبودم غم نان و غم جان آن دوران-و نگشتم داغان
لیک دارم ز سر این زن خوبم، دوران-زن بگیر ای مهربان
حلقهای کرد بدستم،دست پر مهر زمان-تا بگیرم سامان
شده دهر ازمن و این شادی من بس حیران
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]زن بگیر ای مهربان
خر بُوَد آنکه تواند و نگیرد سامان-زن نگیرد ای جان
و بگوید که من آزادم از این بند گران-زن بگیر ای مهربان
هر که خواهد بکند حفظ ز تهمت دامان-و نگردد حیران
گو بگیرد زنی و ختم کند رنج نهان-زن بگیر ای مهربان
چونکه پیغمبر دین داد چنین وعده زجان-بهر حفظ ایمان
نیم دین حفظ کند زوجیت ای خوب رخان-زن بگیر ای مهربان