Chavoshi News |

[ehsan1361]

تف تو کیونت مردک کذاب

خاک بر سرت
خداحافظی کوبی = خداحافظی اسی نیومدی ناهارت بدم دیگه چندمین خداحافظیه نمیدونم ولی میخواستم چند ماه پیش برم که اون مسائل پیش اومد ولی حالا زمان مناسبیه . سال 95 فراموش نشدنی آغاز شد یادم نمیره . کودک درونم هنوز زندس ولی پیر شدیم دیگه شاید رفتم خالج البته اگه مادرم بزاره و باز هم البته خانم راضی بشه نمیخوام پسرم تو این مملکت بزرگ بشه . اگه هم موندم که هیچی ولی اینجا دیگه نمیام
حلال کن
خاطره هر جای که میری به یادم من باش
اون ور دنیا که میری به یاد من باش

[ehsan1361]

زندگی من گوزیده

باز از اون حرفا زدیا من نمیگم بدم میاد از نا امیدی

[ehsan1361]

سلام بکس اوضاع؟

سلام کا
زنت دادن بالاخره ؟

[sadegh1]

سلام کا
زنت دادن بالاخره ؟

خخخخخ نه هنوز خوبی کا؟ چه خبر؟

[ehsan1361]

خخخخخ نه هنوز خوبی کا؟ چه خبر؟

زن بگیر خوبه شکر خدا . سلامتی خبری نیست

[sadegh1]

زن بگیر خوبه شکر خدا . سلامتی خبری نیست

زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر

چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر بود

یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر

یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر

بودم آن روز من از طایفه درد کشان
بودم از جمع خوشان خوشی ازدست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر

ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم زن مگیر؛ورنه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر

بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر

من از آن روز که شوهر شده ام خر شده [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]م
خر همسر شده ام می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر

و اما جوابیه شعر من گرفتم تو نگیر – ایرج میرزا
(توسط: امینی علی – فرهاد)

زن گرفتم غم بی‌همنفسی رفت ز جان-زن بگیر ای مهربان
عشق شد توشه جان و غم دل گشت نهان-زن بگیر ای مهربان

گرچه شد بسته کمی حلقه یاران جوان-شد پکر مَشدی روان
و نشد قسمت ما چنجه به بازار و دکان-روم از تاب و توان

لیک شامی بپزد همسر ما با ریحان-بدهد قوت جان
که نشیند به تن و روح و روان-زن بگیر ای مهربان

گرچه خوش بود دلم همره آن نیک رخان-سوی هر کوی روان
لیک همراه من اینک بود آن نیمه‌ی جان-زن بگیر ای مهربان

گرنبودم غم نان و غم جان آن دوران-و نگشتم داغان
لیک دارم ز سر این زن خوبم، دوران-زن بگیر ای مهربان

حلقه‌ای کرد بدستم،‌دست پر مهر زمان-تا بگیرم سامان
شده دهر ازمن و این شادی من بس حیران[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]زن بگیر ای مهربان

خر بُوَد آنکه تواند و نگیرد سامان-زن نگیرد ای جان
و بگوید که من آزادم از این بند گران-زن بگیر ای مهربان

هر که خواهد بکند حفظ ز تهمت دامان-و نگردد حیران
گو بگیرد زنی و ختم کند رنج نهان-زن بگیر ای مهربان

چونکه پیغمبر دین داد چنین وعده زجان-بهر حفظ ایمان
نیم دین حفظ کند زوجیت ای خوب‌ رخان-زن بگیر ای مهربان

[ehsan1361]

زن بگیر ای مهربان

[sadegh1]

زن بگیر ای مهربان

نوموخوام

[R A S O O L]

باز از اون حرفا زدیا من نمیگم بدم میاد از نا امیدی

تو از زندگی من خبر نداری بیخیالش

[ehsan1361]

تو از زندگی من خبر نداری بیخیالش

درسته ولی هر چقدر که زندگی بهت سخت گرفت تو هم سخت بگیر ! منظورم اینه نا امید نشو !!