صفحه 14531 از 18603 نخستنخست ... 135311403114431144811452114529145301453114532145331454114581146311503115531 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 145,301 به 145,310 از 186021

موضوع: Chavoshi News |

  1. #145301
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    9,086
    تشکر
    32,259
    تشکر شده : 15,200
    گر از سلطان طمع کردم خطا بود
    ور از دلبر وفا جستم جفا کرد...

  2. #145302
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    بگردید ، بگردید در این خانه بگردید
    در این خانه غریبید غریبانه بگردید ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  3. #145303
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
    همینجاست ، همینجاست همه خانه بگردید ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  4. #145304
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    34,385
    تشکر
    6,995
    تشکر شده : 22,836
    یه پاییز زردو زمستونه سردو
    یه زندونه تنگو یه زخم قشنگو
    غم جمعه عصرو غریبیه حصرو
    یه دنیا سوالو تو سینم گذاشتی
    جهانی دروغو یه دنیا غروبو
    یه درد عمیقو یه تیزیه تیغو
    یه قلب مریضو یه آه غلیظو
    یه دنیا محالو تو سینم گذاشتی
    رفیقم کجایی دقیقا کجایی
    کجایی تو بی من تو بی من کجایی
    رفیقم کجایی دقیقا کجایی
    کجایی تو بی من تو بی من کجایی
    آه خدا , ای حبیبم

    یه دنیا غریبم کجایی عزیزم
    بیا تا چشامو تو چشمات بریزم
    نگو دل بریدی خدایی نکرده
    ببین خو[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]به چشمات با چشمام چی کرده
    همه جا رو گشتم کجایی عزیزم
    بیا تا رگامو تو خونت بریزم
    بیا روتو رو کن منو زیرو رو کن
    بیا زخمامو یه جوری رفو کن
    عزیزم کجایی دقیقا کجایی
    کجایی تو بی من تو بی من کجایی
    عزیزم کجایی دقیقا کجایی
    کجایی تو بی من تو بی من کجایی



  5. #145305
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی
    عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی
    عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو
    دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه می‌خوانی؟
    عجب حلوای قندی تو، امیر بی‌گزندی تو
    عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
    عجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبها
    امان اندر نواییها، به تدبیر، و دوا دانی
    ز حد بیرون به شیرینی، چو عقل کل بره بینی
    ز بی‌خشمی و بی‌کینی، به غفران خدا مانی
    زهی حسن خدایانه، چراغ و شمع هر خانه
    زهی استاد فرزانه، زهی خورشید ربانی
    زهی پربخش، این لنگان، زهی شادی دلتنگان
    همه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانی
    به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد
    چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
    یکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریان
    ازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانی
    دهان عشق می‌خندد، دو چشم عشق می‌گرید
    که حلوا سخت شیرینست و حلواییش پنهانی
    مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را
    گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی
    بدین مفتاح کوردم، گشاده گر نشد مخزن
    کلیدی دیگرش سازم، به ترجیعش کنم روشن
    توی پای علم جانا، به لشکرگاه زیبایی
    که سلطان‌السلاطینی و خوبان جمله طغرایی
    حلاوت را تو بنیادی، که خوان عشق بنهادی
    کی سازد اینچنین حلوا جز آن استاد حلوایی؟!
    جهان را گر بسوزانی، فلک را گر بریزانی
    جهان راضیست و می‌داند که صد لونش بیارایی
    شکفتست این زمان گردون بریحانهای گوناگون
    زمین کف در حنی دارد، بدان شادی که می‌آیی
    بیا، پهلوی من بنشین، که خندیم از طرب پیشین
    که کان لذت و شادی، گرفت انوار بخشایی
    به اقبال چنین گلشن، بیاید نقد خندیدن
    تو خندان‌روتری یا من؟ کی باشم من؟ تو مولایی
    توی گلشن منم بلبل، تو حاصل بنده لایحصل
    بیا کافتاد صد غلغل، به پستی و به بالایی
    توی کامل منم ناقص، توی خالص منم مخلص
    توی سور و منم راقص، من اسفل تو معلایی
    چو تو آیی، بنامیزد، دوی از پیش برخیزد
    تصرفها فرو ریزد به مستی و به شیدایی
    تو ما باشی مها ما تو، ندانم که منم یا تو
    شکر هم تو، شکر خا تو، بخا، که خوش همی خایی
    وفادارست میعادت، توقف نیست در دادت
    عطا و بخشش شادت، نه نسیه‌ست و نه فردایی
    به ترجیع سوم یارا، مشرف کن دل ما را
    بگردان جام صهبا را، یکی کن جمله دلها را
    سلام علیک ای دهقان، در آن انبان چها داری؟
    چنین تنها چه می‌گردی؟ درین صحرا چه می‌کاری؟
    زهی سلطان زیبا خد، که هرکه روی تو بیند
    اگر کوه احد باشد، بپرد از سبکساری
    مرا گویی: « چه می‌گویی؟ » حدیث لطف و خوش خویی
    دل مهمان خود جویی، سر مستان خود خاری
    ایا ساقی قدوسی، گهی آیی به جاسوسی
    گهی رنجور را پرسی، گهی انگور افشاری
    گهی دامن براندازی، که بر تردامنان سازی
    گهی زینها بپردازی، کی داند در چه بازاری؟
    سلام علیک هر ساعت، بر آن قد و بر آن قامت
    بر آن دیدار چون ماهت، بر آن یغمای هشیاری
    سلام علیک مشتاقان! بر آن سلطان، بر آن خاقان
    سلام علیک بی‌پایان، بر آن کرسی جباری
    چه شاهست آن، چه شاهست آن؟ که شادی سپاهست آن
    چه ماهست آن؟ چه ماهست آن؟ برین ایوان زنگاری
    تو مهمانان نو را بین، برو دیگی بنه زرین
    بپز گر پروری داری، وگر خرگوش کهساری
    وگر نبود این و آن، برو خود را بکن قربان
    وگر قربان نگردی تو، یقین می‌دان که مرداری
    خمش باش و فسون کم خوان، نداری لذت مستان
    چرایی بی‌نمک ای جان، نه همسایهٔ نمکساری؟
    رسیدم در بیابانی، کزو رویند هستیها
    فرو بارد جزین مستی از آن اطراف مستیها

    یعنی محسن این همه رو می خونه ؟؟؟
    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  6. #145306
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    مقوا ، ماقبل ترانه ، ماقبل فسیل
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  7. #145307
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    9,086
    تشکر
    32,259
    تشکر شده : 15,200
    هوس بارون کردم

  8. کاربر مقابل از Malware عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #145308
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    ما را همه شب نمی‌برد خواب
    ای خفته روزگار دریاب
    در بادیه تشنگان بمردند
    وز حله به کوفه می‌رود آب
    ای سخت کمان سست پیمان
    این بود وفای عهد اصحاب
    خار است به زیر پهلوانم
    بی روی تو خوابگاه سنجاب
    ای دیده عاشقان به رویت
    چون روی مجاوران به محراب
    من تن به قضای عشق دادم
    پیرانه سر آمدم به کتاب
    زهر از کف دست نازنینان
    در حلق چنان رود که جلاب
    دیوانه کوی خوبرویان
    دردش نکند جفای بواب
    سعدی نتوان به هیچ کشتن
    الا به فراق روی احباب
    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  10. #145309
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    هزار شُکر که بی غم نمیگذارندم ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  11. #145310
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    9,086
    تشکر
    32,259
    تشکر شده : 15,200
    تماشا نکن حال من خوب نیست
    مث پرده تو باد چین می خورم

    هوایی نبودی بفهمی منو
    دارم مثل بارون زمین می خورم


صفحه 14531 از 18603 نخستنخست ... 135311403114431144811452114529145301453114532145331454114581146311503115531 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 744 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 744 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •