صدای پچ پچ غم … خواب من به هم خورده است
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است
صدای پچ پچ غم … هیس ! هیس ! ساکت باش
سکوت ، در دل بیتاب من به هم خورده است
تو قاب عکس مرا دیده ای ، نمیدانی
نشاط چهره ی در قاب من به هم خورده است
غم تو را نسرودم و گر نه میدیدی
که وزن ، در غزل ناب من به هم خورده است
هجای چشم تو را وزن ها نمی فهمند
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است ...
زنده نام بانو نجمه زارع