دیوث آواتارت عوض میشه
از تنهایی گریه مکن (سالار عقیلی تو با من چه کردی) ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کاروان اسلام یا البعثة الاسلامیة الی البلاد الافرنجیة نام اثری از صادق هدایت است.
به گفته مجتبی مینوی (دوست و همکار صادق هدایت) این اثر را صادق هدایت در میانه سالهای ۱۳۱۲–۱۳۱۳ نوشتهاست.
اثر با رویکردی هجوآمیز به سرگذشت و فراز و نشیبهای سفر چند تن از مبلغان اسلام به بلاد اروپایی میپردازد. اسامی این افراد عبارتاند از:
آقای تاج المتکلمین به سمت ریاست
آقای عندلیب الاسلام به سمت نائب رئیس
آقای سکان الشریعه عضو مشاور و محاسب
آقای سنت الاقصاب به سمت تند نویس
آقای الجرجیس یافث بن اسحق الیسوعی به سمت مخبر و مترجم مجله مبارکه المنجلاب سودان (این شخص راوی اول شخص داستان است)
البعثة الاسلامیه الی بلاد الافرنجیه رساله طنزآمیزی از صادق هدایت است. هدایت در این اثر با استفاده از تمثیلهای طنز تلخ مذهبی رفتار تودهای از زوار را مورد انتقاد قرار میدهد. هدایت در این کتاب روحانیون اسلامی یا به اصطلاح آخوندها را به باد انتقاد گرفته و با لحنی تمسخرآمیز بیان میکند که آخوندها تنها برای منافع شخصیشان خود را بدین لباس درآوردهاند. داستان این کتاب که از زبان یک خبرنگار عربی نقل شده بدین شرح است: که عدهای مذهبی در جلسهای تصمیم میگیرند که برای مسلمان کردن سرزمینهای کفر به آنجا سفر کنند لذا گروهی گرد آمده و با پولی که از مردم جمعآوری کردهاند سفر را آغاز میکنند؛ اما یکی از اخوندها که مسئول نگهداری از پولها بوده و خیلی ادعای روحانیت داشته ضمن سفر با پولها فرار میکند و بقیه آخوندها در کشورهای اروپایی ماندگار و به رقص و آواز روی میآورند که خبرنگار در آخر داستان با آنها روبرو میشود و داستان را از زبان آنها میشنود.
صادق هدایت در نظر داشت که داستان را با نام مستعار راستگووسکی چاپ کند که این امر میسر نشد.
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 440 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 440 مهمان ها)