اقا من خيلي خاطره دارم نميدونم كدومشو تعريف كنم و به اين صورته كه تعريف نميكنم اصلا
ولی دیگه تو 20 به بعد حرفه ای شده بودم دخترم زیاد بود که آمار میداد بم حتی دختری که آرایشکرده بود و چند سالم از خودم بزرگتر بود اونم باز سر راهم چند مورد اتفاق افتاده
ولی من این اولی رو خیلی دوست داشتم و سمت هیچ دختری نمیرفتم ولی دیگه بخوام دروغ نگم بعد ازون چرا .....
تازه یه رفیق داشتم 27 سالش بود هیکلی هم بود ....وضعشم بد نبود ...دیوث میگفت تو خوب حرف میزنی بیا منو با خودت ببر شماره منو بده
بعد آخه گفتم نکبت خب وقتی که بیان سرقرار تابلو میشی که ...
بعدشم میگفت نه تو برو مثلا دنبال دختره باهاش حرف بزن بگو این دوستم یه خورده خجالت میکشه
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو كارواش ٢ تا دختر بودن يه سري حركات زدم هم خودم هم كارگرا
چون زياد ميرم اون كارواش همه كارگرا منو ميشناسن و رفيقيم صاب كارواش اصن رفيقمه
اقا دختره صاب ماشين به خودش گرفته بود به يكي از كارگرا به اسم محسن گفتم ديوث منو اين نميخوام رفيقشو تو رفتي به اين چي گفتي كه هي چش و چار واسه من مياد
ديوثايي كه جنم ندارن برن اقلا با دختر ١٤-١٥ ساله دوست شن
نه ديوث دست كم نگيرشون يك هفت خطايي توشون پيدا ميشه كه نگو
در حال حاضر 412 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 411 مهمان ها)