در کوی عشق باشد جان را خطر اگر چه
جایی که عشق باشد جان را خطر نباشد ...![]()
در کوی عشق باشد جان را خطر اگر چه
جایی که عشق باشد جان را خطر نباشد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت ، مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
گفتا کرا کشتی تا کشته شدی زار زار
تا باز کجا کشته شود آنکه تورا کشت ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
بی روی تو خورشید جهان سوز مباد
هم بی تو چراغ عالم افروز مباد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
خواهم شدم به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
شیشه ایم سنگ ترت را بزن
تهمت پر رنگ ترت را بزن
در حال حاضر 467 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 467 مهمان ها)