گوهر تنهایی از فیض جنون دارم به دست
گوشه ی ویرانه گنج شاهواری شد مرا ...
گوهر تنهایی از فیض جنون دارم به دست
گوشه ی ویرانه گنج شاهواری شد مرا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چون نسوزی شمع سان کز داغ محرومی رهی
بر جگر هر شعله ی آهی شراری شد مرا ...
ویرایش توسط Milik : 07-03-2016 در ساعت 12:35 AM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عاشقی دین من و سوختن آیین من است
مایه ی گریه ی شبها دل غمگین من است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
قضیه ی شهرام کاشانی چیه ؟؟؟
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
یه اسپیکر خیلی ارزون میخوام براش فقط مهمه که دوام داشته باشه زود خراب نشه صدا و ... مهم نیس فقط صدا پخش کنه و دوام داشته باشه
پیشنهادی ندارین؟
همچو فرهاد بگریم همه شب در دل کوه
وین همه در به دری از غم شیرین من است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چرا حالا بعد از این همه سال این کار را کردم؛ واقعاً جوابش یک کلمه است. به خاطر هوادارانم. آنها تمام این سالها انواع و اقسام این تهمتها و شایعات را شنیدند. نمیتوانستم بیشتر از این تنهایشان بگذارم. محسن چاوشی نه از چیزی هراس دارد، نه از چیزی فرار میکند. من فقط به قلب وحسم تکیه میکنم. طرفداران من، بهترین طرفدارهای دنیا هستند. بخش عمدهای از خوشبختی من هستند. همیشه با منطق، ادب و متانتشان پشت من هستند و میخواهم اینجا باز هم از آنها تشکر کنم و بگویم اگر محسن چاوشی را واقعاً دوست دارید، هیچ وقت ادب و این متانت را از خودتان دور نکنید. من مخلص تکتکشان هستم.
آسمانا دل تاریک من از ماه تهی ست
اشک هایم همه شب خوشه ی پروین من است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
محمد معتمدی - دورها آوایی ست
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 156 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 156 مهمان ها)