یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای همدم روزگار چونی بی من؟
ای مونس و غمگسار چونی بی من؟
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رُخ چون بهار چونی بی من؟
ای زندگیِ تن و توانم همه تو
جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی، از آنی همه من
من نیست شدم در تو، از آنم همه تو
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
در حال حاضر 488 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 488 مهمان ها)