چقدر دلم هوای خداوندگار حضرت مولانا کرد !برم سروقت دیوان شمس
![]()
چقدر دلم هوای خداوندگار حضرت مولانا کرد !برم سروقت دیوان شمس
![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
کرمان است و تریاکش![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند
چون پیش او زاری کنی تلخ تو را شیرین کند
اول نماید مار کر آخر بود گنج گهر
شیرین شهی کاین تلخ را در دم نکوآیین کند
دیوی بود حورش کند ماتم بود سورش کند
وان کور مادرزاد را دانا و عالم بین کند
تاریک را روشن کند وان خار را گلشن کند
خار از کفت بیرون کشد وز گل تو را بالین کند
بهر خلیل خویشتن آتش دهد افروختن
وان آتش نمرود را اشکوفه و نسرین کند
![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
من برم ادامه ی کتاب " کارلوس فوئنتس " رو به خونم تا چونم رو به آرمین و علی به باد نه دادم !![]()
در حال حاضر 638 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 638 مهمان ها)