یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
زهره عشق هر سحر بر در ما چه میکند
دشمن جان صد قمر بر در ما چه میکند
هر که بدید از او نظر باخبرست و بیخبر
او ملکست یا بشر بر در ما چه میکند
زیر جهان زبر شده آب مرا ز سر شده
سنگ از او گهر شده بر در ما چه میکند
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
امشب یکی از آلبوم های شجریان پسر رو اینجا به صورت نوشتاری تقدیمتون میکنم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
رسول بشین آلبوم کنسرت بزرگداشت رودکی (علیرضا قربانی) رو بگیر گوش کن برات خوبه
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
به هر دیگی که میجوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که میجوشد درون چیزی دگر دارد
بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد
چراغست این دل بیدار به زیر دامنش میدار
از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد
چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمهای گشتی
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 430 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 430 مهمان ها)