عمری است از عاشقانه ها،خالصانه مرگنامه می سازم!
مجري: تو خجالت نميکشي معدلت 15 شده؟
پسرعمه: نه!
مجري: ميدوني بچه ي آقاي اکبري بيست شده؟
پسرعمه: ميدوني آقاي اکبري واس بچه ش پلي استيشن خريده؟
مجري: چه ربطي داره!؟
پسرعمه: هروقت شما عين آقاي اکبري شدي منم عين بچه ش ميشم!
مجري: خب من اونقدر پول ندارم!
پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!
مجري: يني من اگه واس تو پلي استيشن بخرم درس ميخوني!؟
پسرعمه: آدم وقتي پلي استيشن داره مگه خله بشينه درس بخونه!؟
مجري: بچه ي آقاي اکبري که هم پلي استيشن داره هم درس ميخونه!
پسرعمه: آها...حالا فهميدي اين بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!
مجري: فاميل دور اون چيه دست بچته؟
فاميل: قشنگه آقاي مجري؟ من واسش خريدم،اسمش خيلي سخته درست نفهميدم تملت،تمبلت،...
مجري: آخه بچه انقدري تبلت چميدونه چيه؟ بچه داري چيکار ميکني؟
بچه: دارم پرينازو ادد ميکنم!
مجري: فاميل اين بچه الآن بايد بره بيرون بازي کنه،فعاليت جسمي داشته باشه،اين چيزا به دردش نميخوره
فاميل: آقاي مجري الآن ديگه عصر ارتباطاته...اين کارايي که شما ميگين مال صبح ارتباطات بود،ديگه خيلي ميخواست دير باشه دو و نيم سه بعد از ظهر!
(يهو بچه ميزنه زير گريه)
فاميل: بابايي چرا گريه ميکني؟
بچه: پريناز تو ريليشنشيپه
آقای مجری : هر بچه ای بعدها یواش یواش میفهمه این کارو نکنه.اونکارو بکنه.یواش یواش عاقل میشه.ولی توی کوچولویی هاش بالاخره کارای چیزم داره
پسرعمه زا : آقای مِجری یعنی منم عاقل میشم؟
آقای مجری: بله!
پسرعمه زا : واقعا!!!!! آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
عمری است از عاشقانه ها،خالصانه مرگنامه می سازم!
الی زنده شدی
دو روز نبودی ریدن اینا
با اون کلیپ تبریک تولید و کارشناسیای دوره هنری سوم
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
در حال حاضر 317 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 317 مهمان ها)