تو هوای گرم بندر
توی بازار خرمشهر
دیدمت با ناشناسی...
تو هوای گرم بندر
توی بازار خرمشهر
دیدمت با ناشناسی...
ا ماشالانوشته اصلی توسط Sahand.M
تو هوای گرم بندر
توی بازار خرمشهر
دیدمت با ناشناسی...
جونوم ، جونوم ، جونوم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سکته نکنی امشب
برو برو
اینجا چیکار میکنی
اگر در انتظار انتشار اثری از حضرت استاد رضا یزدانی فوت کنید ، شهید به حساب خواهید آمد و به علو درجات الهی چنگ خواهی رساند ....
نخست وزیر امام میلاد ...(ع)
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اینجا هم آدمو ول نمیکنی
چیلیمآخ ، آخ ، آخ
سرباز باشی ، نگهبان باشی ، گُلِ سمی هم زده باشی ، آلبوم حضرت استاد هم پلی کنی ، به عرض کبریا تف خواهی کرد ...
بر منکرش لعنت...
در حال حاضر 469 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 469 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
