ترحم میکنن ،
غصه نخور پسر ،
میریزی به هم ،
مثل شیر تو قفس ،
پر بسته میشی ؛
دیدی ...![]()
ترحم میکنن ،
غصه نخور پسر ،
میریزی به هم ،
مثل شیر تو قفس ،
پر بسته میشی ؛
دیدی ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
![]()
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
![]()
غروب بود و خیابان، من و تو با یک چتر
قدم زدیم، خیابان ادامه پیدا کرد
شب از مکالمه ی ما شروع شد، کم کم
در این مکالمه باران ادامه پیدا کرد
درخت ها همه رفتند از افق بالا!
بگو که عاشق من می شوی همین حالا!
تو مکث کردی و رفتی به خواب...لا لا لا...
و باز رشدِ درختان ادامه پیدا کرد
من و تو کودکیِ هم شدیم... برگشتیم...
تمام کوچه پر از ترسِ یک مکالمه بود
که از دقایق برگشتن کبوترها
و کودکان دبستان ادامه پیدا کرد
چه گفتگوی غریبی ست... ما فرو رفتیم!
ستاره ای ابدی بود، سمت او رفتیم
هزار سال خیابان گذشت از ما بعد
هزار سال بیابان ادامه پیدا کرد
چه گفتگوی غریبی ست... زیرِ دریاییم
و ماهیانْ کلماتند یا خود ماییم؟
هزار سال گذشت از من و تو، باز از ما
عبور ماهی و مرجان ادامه پیدا کرد
تو چشمهات به سمت ستاره ی ابدی
و من به سمت تو...: با من چقدر حرف زدی؟
شب از مکالمه ی ما گذشت یادت هست
کجای حرف تو باران ادامه پیدا کرد؟
ستاره ی ابدی زیر پای ماست ببین:
درون چشم تو یک قطره اشک توست زمین!
درون چشم تو... یادم نرفته... رقصیدی...
و آن ستاره ی لرزان ادامه پیدا کرد...
به انتظار تو چیدیم صندلی ها را
قرار بود بیایند مردم دنیا
و ماهِ زرد گرامافونی قدیمی شد
و آن ترانه ی پنهان ادامه پیدا کرد:
به انتظار تو چیدیم صندلی ها را...
مدام از آینه مهمان و چتر می آمد
غروب بود، تو تأخیر داشتی تا صبح...
ولی رسیدنِ مهمان ادامه پیدا کرد
بیا به آینه برگشته اند مهمان ها!
اتاق پر شده از چترهای رنگارنگ
تو فلس از آینه کی ریختی پری قشنگ-
که موج آمد و طوفان ادامه پیدا کرد؟
دو جفت کفش کتانی و مشکیِ ورنی:
برقص ماه من امشب ستاره ی قرنی!
تو کفشهات چرا کهنه شد؟ که پیر شدم-
و رقص نور و صدامان ادامه پیدا کرد؟
برقص رقص تو زیباست ماه من بی تن!
برقص زیر قدمهات می دود سرِ من!
هنوز رقص سر و پای ماست سرور من!
که در میانه ی میدان ادامه پیدا کرد...
نگاه کن به کجا رفته اند پاهامان!
برقص تا که بیفتیم توی فردامان!
برقص و گوش کن آنسوتر از صداهامان
صدای خنده ی شیطان ادامه پیدا کرد...
برقص! جنس تو از چیست؟ شعر؟ الکل؟ زن؟
چه شد که فاصله ی من شروع شد از من؟
چقدر زندگیَم نقطه چین شد از رفتن...
چقدر نقطه ی پایان ادامه پیدا کرد ...
محمدسعید میرزایی ...
![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
عشق منه خیلی دوسش دارم خیلی![]()
در حال حاضر 326 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 326 مهمان ها)