اصرار دارم این هیاهو مستمِر باشد
«تو» در ضمیر حاضر «من» مستتر باشد
«تو» عطر باشد در هوای سمّی این شهر
با بوی باران بهاری منتشر باشد
«تو» عکس باشد، جای این تبلیغ ها هر روز
بر صفحه ی بیلبوردها روی بنر باشد
«تو» عکس باشد، غیرتم اما به «تو» گفته
تصویرهایش روی تابلوها کدر باشد
«تو» یک زن زیباست با پیراهن قرمز
«تو» می تواند تا همیشه منتظر باشد
«تو» یک زن شرعی ست اما می تواند گاه
روی سِن خوشبختی ام مشغول قِر باشد
هم می تواند یک یهودی در مجارستان
هم قاطیِ معشوقه های هیتلر باشد
اصرار دارم «تو» بخندد، «تو» بخنداند
حتا اگر «من» بغض هایش منفجر باشد
اصرار دارم «تو» بخندد، «تو» بخنداند
در جای جایِ شعر گرم هرُّ و کر باشد
تاریخ زن سالاری از «تو» می شود آغاز
«تو» می تواند سهم مردی مقتدر باشد
«تو» مثل سیگار است، کوکت می کند اما
شاید برای قلب بیچاره مضر باشد
اصرار دارم «تو» بگویم، «تو» بگویم، «تو»
«تو» می تواند در تویِ «تو» منحصر باشد
تا سر درآرد از چها می گویمِ این شعر
خواننده باید بیشتر از «من» مصر باشد
می شد «تو» را در بی تویی های «تو» بنویسم
ترسیدم اما شعر از «من» منزجر باشد.
مجتبا صادقی
«تو» مثل سیگار است، کوکت می کند اما
شاید برای قلب بیچاره مضر باشد
باز ای سیه مو
موهاتو پریشون کردی
باز زیر موهات
چهرتو پنهون کردی
باز منو افسون کردی
باز دلمو خون کردی
اشترم دیشب اومدم نزده بودی اگر وخت کردی 5 و 6 رو با هم بزن
شمالم شده مثل مدرسان شریف
امام مرد : بریم شمال
عیده : بریم شمال
عروسیه : بریم شمال
عزاس: بریم شمال
کی : شمال
چی: شمال
کجا: شمال
در حال حاضر 438 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 438 مهمان ها)