امشب چقدر سرعت نت عالیه
سرعت دانلود 700 کیلوبایت
خصوصی
[align=center]محـسن چـــــاوشي : آنچـــــه بر مــن گـذشت سيـــــزده بود
و سر انجام آروزي ديرين چاوشيون
<< من خود آن سيزدهم >> ماندگارترين اثر محسن چاوشي
تاپيــــــك اختصــــــاصي آلبــــــوم من خود آن سيــــــزدهم محسن چــــــاوشي
صحبت هاي محسن عزيز در اين باره
صحبت محسن چاووشی با هوادارانش: «تاریک ترین نقطه شب قبل از طلوع خورشید است»
همیشه سعی کرده ام بیشتر از آنکه حرف بزنم تلاش کنم و موسیقی ام به جای زبانم
با شما سخن بگوید. ولی امروز می خواهم اندکی حرف بزنم و بگویم که هر تلاشی کردم
به عشق شما بود . شمایی که در هیچ برهه از زمان مرا تنها نگذاشتید و همیشه حامی
و پشتیبان من بوده اید. در سالهایی که گذشت تلخی کشیدم و تلخ خواندم ، عاشق شدم
و عاشقانه خواندم ولی هرگز بیهوده نخواندم . چون به احساس شما ایمان داشتم و احترام
گذاشتم . چه غرض ورزی هایی که نشد و چه روزهایی که نگذشت. روزهایی که هر لحظه اش
عمری بود. به کرَات از سوی رسانه ها و مطبوعات مورد حمله قرار گرفتم که خوب می دانم
هر تحفه ای به دست من رسید از غریبه نبود و دوست دارم دوستانی را که با همین دوستیشان
یادم دادند که محکم تر باشم و چه مهربانانی که همیشه یارم بودند و تنهایم نگذاشتند و
در نهایت شما که تنها امید من بودید. شبهایم به تاریکی مطلق رسید ولی فهمیدم تاریک ترین
نقطه شب قبل از طلوع خورشید است و روشنایی باز هم به دنیای من باز خواهد گشت
ولی خوب و بد تلخ و شیرین هر چه بود گذشت تا به امروز رسیدیم
و اما سیزده…….
گفتنش مثل هفت شیرین نیست اما آنچه بر من گذشت سیزده بود. تاکنون هر آنچه
ساخته ام و خوانده ام عاشقانه های امروز بود ولی اینبار فرصتی دست داد تا به
سراغ عاشقانه های دیروز بروم که این سیزده تمامی ندارد. تمام تلاشم را کردم
تا لذت ببرید و سیزده نباشید.
محسن چاوشی
89.04.10
1:21
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
بله درست است شاهكاري ديگر در راهست اثري كه بيش از تمامي خاطرات ما ماندگاري را به همراه دارد.
بايد ديد چگونه صداي عاصي و زجه هاي ياغي محسن چاوشي عرش را به زمين خواهد دوخت
آلبومي كه قرار است تلخيش را چاوشي بگيرد و با احساس زلال و پاكش و آن صداي زخمي به گوش فلك ببندد!
اميدواريم در اين چشمه سنگ نباشيم !
پس از موفقيت چشمگير آلبوم حريص اكنون ميتوانيم با اين اطمينان از اين مساله كه چاوشي همان چاووشيست !
چشم به لذتهاي آينده داشته باشيم و بقول دوستي ديگر زمان آن فرا رسيده كه
ما بیــــرون گــود نشستگان از پیــــکار خدایان لذت ببریــــم !!
ديگر نميتوان چاوشي را با اين و آن قياس كرد يا راه در رويي نشان داد او برند موسيقي پاپ ايران است.
براي معرفي اين اثر و بررسي تمامي ابعاد آن چندين بخش را در نظر گرفته ايم تا اطلاعات مناسب و جامعي در اختيار
هواداران و چاوشي دوستان قرار دهيم اميدواريم مورد توجه قرار گيرد.
مقــــدمـــــه
سیزده همان آلبومیست که چندین سال است در آرشیو کارهای چاووشی خاک می خورد،اثری که به سفارش حوزه ی هنری وقت به ریاست رضا مهدوی،شکل گرفت و هدف آن اخذ مجوز کاری برای چاووشی "زیر زمینی" بود.قرار شد در این اثر چاووشی با سروده هایی متفاوت از آنچه ارجینی و صفا می سرایند مشغول باشد،سروده هایی از مولانا،شهریار،وحشی و ... اشعاری که سخت بد قلقند و شاید در نگاه اول چنان عاصی و سرکش باشند که گنجیدنشان در دیباچه ی هنری محسن چاووشی محال به نظر بیاید اما شاید به عنوان یک هوادار و حتی مخاطبی آزاد بتوان گفت که وقتی هنرمندی چون چاووشی جسارت بازی با چنین اشعاری را داشته و از رفتن در دهان شیر ابائی ندارد قطعا می تواند از پس سیزده به خوبی برآید،آنچه محسن را بدین جا رسانده بی شک سوای مهارت،جسارت و احساس بی نظیر اوست؛اگرچه چاووشی گاهی هم "زیادی" جسور می شود که البته این جسارت زمانی باید مورد نقد بیشتر قرار بگیرد که نتیجه اش معلوم شود،تکرار جسارتی که بازخورد خوبی نداشته باشد یقینا جای تامل خواهد داشت و بی شک دیگر چاووشی نیز تا به حال جسته گریخته این را فهمیده!
به هر حال سیزده در راه است،اگر در انتظار کارهائی از سیاق قبل هستیم باید هرچه زودتر بر این انتظار خط بطلان بکشیم،که در غیر این صورت بدطور توی ذوقمان خواهد خورد!طبیعت و سبک سیزده آنگونه است که بی هیچ ذهنیتی فقط باید منتظر ماند و شنید!دوستی می گفت که سیزده میزانی تمام عیار جهت تمایز چاووشیست ها و آنهائیست که از روی شکم سیر اصطلاحا "عشق چاووشی" شده اند!این یعنی بی شک سیزده بسیار متفاوت تر از آنیست که فکرش را هم می کنیم،باید گوشمان را آماده ی شنیدن متفاوت ها کنیم.اگر سیزده مخاطب پسند از آب درآمد که فبه المراد،اثباتیست بی شبهه بر یکه تازی محسن چاووشی!ولی اگر سیزده آنگونه که باید نشد هم نباید چندان به چاووشی خرده گرفت!شاید سیزده درختی اهورائی باشد با ریشه ای از جنسی دیگر که تغذیه ی آن با هرآنچه که با ماهیتش متجانس نیست میوه ای تلخ به بار آورد،در این صورت دیگر نمی توان تقصیری را متوجه چاووشی نمود! بدون شک آمیختن سروده های سنتی شهریار و مولانا با سبک و سیاق پاپ،تلفیق دو چیز نا متجانس است که صد البته چاووشی می تواند در سازگاری این دو پارامتر نقشی اساسی ایفا کند یا شاید اینگونه بتوان گفت اگر فقط یک نفر بتواند از پس این مهم بخوبی برآید او تنها محسن چاوویست!بنا بر این باور داریم که سیزده را خوش بدر خواهیم کرد!
محسن چاوشي پس از قبول اين سفارش اين كار را به اتمام رساند اما به دلايل نامعلومي قطع همكاري شد و اين آلبوم در آرشيو وي ماند. به گفته وي در يكي از مصاحبه ها تنظيم ها در آن زمان بسيار سطحي (احتمالا محمد رضا آهاري) و لحن و خوانش او دچار اشتباهات زيادي شده بود تا اينكه سر انجام تصميم به تجديد تنظيم و همچنين تغيير در آهنگسازي و لحن خواندن گرفت .
گفتني است پيش از اين محسن چاوشي آهنگ توبه نامه از ژوليده نيشابوري و همچنين يكي از اشعار مولانا را به سفارش حسين صفا (ترانه سرا) خوانده بود كه فقط آهنگ توبه نامه كه بصورت اتود بود در دنياي مجازي منتشر شد.
اين اثر ابتدا قرار بود با نام من خودم سيزدهم منتشر شود بعد به من خود آن سيزدهم تغيير نام پيدا كرد و در اين اواخر از سوي مدير شركت آواي باريد (صاحب امتياز اين اثر) سيزده خطاب شد !
******************
آشنايي با فضاي كاري البوم و بررسي لحن و خوانش و زير صدا هاي آثار محسن چاوشي
سبك اين آلبوم پاپ سنتي (بيشتر پاپ) ميباشد و مشخصا بيش از هر اثر ديگري ميتواند گوياي اين هنر چاوشي باشد.
همانطور كه ميدانيد ملوديهاي تلفيقي و تحرير هاي سنتي محسن چاوشي زبانزد خاص و عام است كسي كه با آشنايي كامل بر اين استعداد ذاتي و تسلط بر حنجره خود آواي هاي عجيب و مناسب با فضاي هر اهنگ را بوجود مي آورد .
شايد كمتر در ميان خوانندگان معاصر كشورمان با چنين پديده اي مواجه باشيم ؛ براي شما نمونه هايي را مياوريم صرفا
جهت شناخت اين عمل
آهنگ ناز از البوم رويايي يه شاخه نيلوفر كه پيش از آن با نام تو ناز ميكني با خوانشي متفاوت اجرا شده بود
و يا يكي ديگر از شاهكارهاي محسن چاوشي آهنگ پايان بي آغاز است كه با سه تن صدا متفاوت اجرا كرده
اما يكي از شاخص ترين آثار محسن چاوشي كه تحريرهاي سنتي وي بسيار بجا و عاري از ايراد است آهنگ خيانت يكي از
ماندگارترين كارهاي اوست
و اما قسمت اصلي ماجرا آهنگ جاودانه توبه نامه پيش مرگ آلبوم سيزده !
به جرات ميتوانيم بگوييم هيچ خواننده ايراني نميتواند چنين اهنگي را با اين قالب و لحن و سبك منحصر بفرد اجرا كند كه مو به تنمان سيخ ميشود ! مطمئنا با البومي با فضاي سنگين و درخور توجه روبرو خواهيم شد.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
از زير هدفون خون مي چكد !
توبه نامه
تک آهنگ ( ۱۳۸۵ )
آهنگساز : محسن چاووشی
تنظیم : ( احتمالا رضا فوادیان – محسن چاووشی )
شاعر : حسن فرح بخشیان (ژوليده نيشابوري)
به همراه دکلمه ی حسین صفا
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو توبه نامه را بنویس امضا کردنش با من
توبه نامه ( که در اصل لطف حق نام دارد ) متقاوت ترین کار مذهبی چاووشی است . کاری که بیشتر عرفانی است تا مذهبی و نقطه ی درخشانی در کارنامه ی چاووشی به حساب می آید . با توجه به دکلمه ی صفا ، می توان گمان برد که انتخاب و معرفی این شعر برای خوانش توسط او انجام گرفته است . غزل معروف ژولیده نیشابوری ( که از زبان خداوند روایت می شود ) لطیف ، ظریف و امیدبخش است . چاووشی تغییراتی در شعر ایجاد کرده و ابیاتی را هم حذف کرده است اما در کلیت کار تغییری پیش نیامده .
توبه نامه ملودی سوزناکی دارد . پیانوی اولش انگار یک زنگ هشدار است . اینجا دیگر با شعری در وصف امامان یا حال و روز یک زائر طرف نیستیم . اینجا ما کسی را مخاطب قرار نمی دهیم ، مخاطب قرار می گیریم . مخاطبِ خداوند . و پیانوی اول به یک زنهار می ماند و در پی آن ، ملودی غم انگیز ویلن ( که احتمالا توسط محمد آتش افروزان نواخته شده ) ما را وارد فضایی می کند تا سخنش را بگوید .
لحن چاووشی در این آهنگ ویران کننده است . ابیات اولیه را آرام و با آرامشی امیدوار کننده می خواند و در اوج با فریاد و ضجه حرفش را می زند ( ضجه ای تهی از ناله های آزار دهنده . با صلابت و مردانه ) … به ما گو حاجت خود را اجابت می کنم آنی … و می رسد به … بیاور نیک و بد را جمع منها کردنش با مــــــــــــن … ویرانگر … بهتر از این نمی شد این غزل را خواند . ملودی ، تنظیم و خوانش در حد اعلایی قرار دارند و در نهایتِ تناسب با ترانه و مضمونش پیش می روند . در عین سادگی ، همه چیز سر جای خودش است و قطعه ای عالی به بار نشسته . بیشتر کار با یک کیبورد ساخته شده ، اما نباید فراموش کرد که جادوگری پشت این کیبورد حضور دارد !
استاد محمد حسن فرحبخشيان متخلص به ژوليده نيشابوري
ترك توبه نامه محسن چاووشي شعر وصف ناپذير لطف حق از اين استاد گرام ميباشد.
نهاد شیفته و طوفانی فرحبخشیان بیست و دو ساله در امتزاج با یکی از بزرگترین وقایع تاریخ معاصر ایران، جوهره ای دیگر گرفت؛ وي همزمان با نخستین جرقه های انقلاب اسلامی ایران، با سرودن دو بیت شعر، که بهای آن، بازداشت و تحمل سه سال و هشت ماه حبس در زندان ساواک بود، با انقلاب ایران همراه شد.
خرداد سال 42 در مدرسه فيضيه پاي منبر امام (ره) دو بيت شعر سرودم و مجلس چنان متحول شد كه بعد از پايان سخنراني امام، مرا دستگير و به زندان ساواك قم بردند و تا 15 روز زير شكنجه دژخيمان در بدترين وضعيت اذيت و آزار و بعد از آن به بند يك زندان قصر منتقل شدم. بعد از چند روز در بين راه بند، تا محل بازپرسي، مرحوم آيت***الله طالقاني را ملاقات كردم و همين برخورد باعث شد كه وي به دژخيمان گفت، اين ژوليده***ی شوريده***ی خاكي را از كجا آورديد. بعد از آن با اين مرد خدا چندين بار ديدار داشتم كه او نام ژوليده را بر من نهاد.
درونمایه ی اغلب سروده های این شاعر آئینی و دغدغه مند، مذهب، مدح اهل بیت (ع)، انقلاب و دفاع مقدس می باشد. از این شاعر نازک اندیش و بدیهه***سرای نیشابوری تا کنون بالغ بر 30 اثر در قالب کتاب و جزوه مشتمل بر مجموعه آثاری از قبیل: «گلبانگ عشق»، «ای قلبها بسوزید»، «ای چشمها بگریید»، «چه کنم، دام می***سوزد» و ... به زیور طبع آراسته گردیده که برخی از این آثار بیش از 15 بار تجدید چاپ شده است.
اما برخي شعرهاي ژوليده***ي نيشابور، سالهاست كه همچون جوي روان بر زبان مردم، پوسترها و اعلاميه ها و ساير جرايد و رسانه ها جاري***اند، از آن جمله***اند: «در بهار آزادی جای شهدا خالی» و «ای شهیدان وطن پر لاله گلزار شماست» و ...
سرانجام، ژوليده ی نيشابور، در عصرگاه روز پنجشنبه، نوزدهم مهر 1386 خیامی، در بيمارستان سوم شعبان تهران بر اثر سكته***ی قلبي، دیار خاکی را ترک گفت و پيكر شیدایی***اش، در گورستان ورامين -موسوم به گلزار شهداي حسين*** رضا- در کنار فرزند شهیدش ، آرام گرفت.
لطف حق
دلت را خانهٔ مـا کن، مصفّـا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مـداوا کردنش با من اگر گم کردهای ای دل، کلید استجــابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیــدا کردنش با من بیفشان قطرهی اشکی که من هستــم خریدارش
بیاور قطرهای اخــلاص، دریـــا کردنش با من اگر درها بهرویت بسته شـد دل برمکن بازآ
درِ این خانه دقالبـاب کُـــن واکردنش با من به من گو حاجت خود را، اجـابت میکنم آنی
طلب کن آنچه میخواهی، مهیّـــا کردنش با من بیا قبل از وقـوع مرگ روشـن کن حسابت را
بیاور نیک وبد را، جمـع و منها کردنش با من چو خوردی روزی امروز ما را شـکر نعمت کن
غم فردا مخور، تأمیــن فـــردا کردنش با من به قـرآن آیهٔ رحمت فـراوان است ای انسان
بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من اگر عمری گنـه کردی، مشو نومیــد از رحمت
تو توبه نامه را بنویس، امضـا کردنش با من
زيــــر صــــدا
با نگاهي به نخستين آثار محسن چاوشي تا كنون در مي يابيم وي علاقه زيادي به استفاده از آواهاي گوناگون در اهنگهاي خود دارد كه متناسب با فضاي كار اين آواها زير صدا ها و همچنين بازي با اصوات قرار ميگيرد.
در آلبوم اخير وي يعني حريص به مورد جالبي بر ميخوريم در دو ترك زير صدايي از محسن شنيده ميشود كه بس ويرانگر است واي از آن روز كه اين زير صدا به اواي اصلي تبديل شود
پروانه ها - زير صداي بين زمان 39 3 تا 49 3
و همچنين بوف كور زير صداي بين زمان 51 1 تا 57 1
اين زير صداها را از محسن بخاطر بسپاريد !
مورد ديگري كه بايد به آن اشاره كنم استفاده محسن چاوشي از زير صداهايي است كه شنيده نميشود ! بلكه به شما احساسي را تلقين ميكند و با توجه به فضاي كاري در البوم سيزده و حضور دو همخوان بايستي شاهد شنيدنيهاي ظريفي در اين اثر باشيم مثالي براي شما مي آورم ؛ اگر خوب و باز هم خوب به اهنگ حريص او دقت كنيد در قسمت دوم اهنگ يعني قسمت پاياني وقتي چاوشي بيت آغازين را مجددا تكرار ميكند نوعي احساس تشويش و اظطراب در شما پديد مي ايد فكر ميكنيد علت چيست فقط صداي محسن و تنظيم ! اشتباه ميكنيد اين يكي از خلاقيت هاي چاوشيست فايل زير را دانلود كنيد و با هدوفون گوش كنيد
زير صداي حريص
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چمدون
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اين فقط يكي از اثار نبوغ او در كارهايش است و فقط به منزله به روز بودن اشاره شد و الا اكثر آهنگهاي محسن چاوشي داراي زير صداها هم صدايي و ديلي هاي متنوع و شگفت آور است.
همخوانان محسن چــــاوشي در آلبــــوم من خود آن سيــــزدهم
محمد بهراد جاسمي
محمد بهراد جاسمی: متواد 1356, مجرد
ساز تخصصی: تار,سه تار,تنبور,دیوان,چگور,باغلام ا,وآلتو
از سال 71 موسیقی را به طور جدی آغاز کرد و در نقاط مختلف دنیا به اجرای کنسرت پرداخته است (آذربایجان,نروژ,بلغارستان و ...)
دارای 5 کاست در بازار است که 3 عدد از آنها با آقای مهدیان ویکی از آنها با آقای افتخاری میباشد.
كه پيش از اين هم به عنوان نوازنده و هم همخوان در البومهاي متاسفم يه شاخه نيلوفر و ژاكت حضور داشته اما شايد شاخص ترين همخوانيهاي وي آثار زير باشد
متاسفم
پرنده
دلتنگي
و اما نظر محسن چاوشي درباره صداي ايشان
محمد جاسمي كه خواهرزاده جلال محمديان خواننده مردان خدا است. او يك پرده بالاتر از تمام كساني مي خواند كه مي شناسيد. آلبوم او بازار را تكان مي دهد. اطمينان دارم.
حجت اشرف زاده
حجت اشرف زاده / متولد سال 1358 / نیشابور/تحصیلات:کارشناس نرم افزار
از کودکی با لحن ها و آواهای موسیقی ایرانی در خانواده و کنار پدر آشنا شد. دوره ردیف آوازی را نزد استاد شاکری درنیشابور آغاز کرد و صداسازی را نزد حمیدرضا نوربخش گذراند.
سال 1382 از راهنمائیهای استاد شجریان بهره مند گردید و فنون آوازی و ردیف تحلیلی آواز ایران را به سال 1385 نزد استاد لطفی آموخت.
سال های 1385 و 1386 فنون تصنیف خوانی و هم آوایی را نزد استاد محسن نفرواستاد فقید پرویز مشکاتیان آموزش دید.
بی من مرو
پوشیده چون جان میروی، اندر میان جان من سرو خرامان منی، ای رونق بستان من چون میروی بی من مرو، ای جان جان بی تن مرو وز چشم من بیرون مشو، ای مشعل تابان من هفت آسمان را بردرم، وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری، در جان سرگردان من وز لطف تو چون جان شدم، از خویشتن پنهان شدم ای هستِ تو پنهان شده در هستی پنهان من مولانا
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
جام وصل
گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم ز جام وصل می نوشم، ز باغ عیش گل چینم شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد سوخت لبم بر لب نِه ای ساقی و بستان جان شیرینم مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز سخن با ماه میگویم، پری در خواب میبینم رموز مستی و رندی زه من بشنو نه از حافظ که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم حافظ
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
و اما نوشته اختصاصي وي
نوشته ي حجت اشرف زاده خواننده ي موسيقي سنتي در مورد همكاريش با محسن چاووشي
حجت اشرف زاده خواننده ی موسیقی سنتی نوشته ای را در مورد همکاری اش با محسن چاووشی در اختیار سایت رسمی هواداران این خواننده قرار داده است که در زیر می توانید بخوانید:
سپاس و درود
نگاه یک هنرمند به اتفاقات جامعه و نیاز های مردمش باعث رشد فکری و محبوب تر شدنش خواهد شد.
آقای چاوشی علاوه بر شعور موسیقی دارای تفکر رو به رشد در این زمینه است که باعث
خرسندی من بود و بخشی از یک آواز ایرانی اصیل را در کاری متفاوت و ماندنی اجرا کردم
که فکر می کنم این آشتی موسیقی پاپ و سنتی در قالبی متفاوت باشد.
باید شنید و نمیشود قضاوت کرد .باید مردم بگویند که آیا متفاوت بوده؟
اما آنچه که بنده دیدم محسن خان کارش را با عشق و احترام به موسیقی اصیل
انجام داده و این قدر برای من این ادب و احساس ایشان به استاد شجریان و
موسیقی ایرانی تاثیر گزار بود که با افتخار برای ایشان آن قسمت کوتاه را خواندم.
از خداوند آرزوی پیروزی و ادامه این روند رو به رشد را برای چاوشی عزیز و
دوستدارانش خواهانم و این اتفاق خوب را به هوادارانش تبریک می گویم.
جان هر زنده دلی زنده به جان دگر است سخن اهل حقیقت ز زبانی دگر است
امید که دست در دست هم حقیقت زیبای هنر ایران زمین را زنده نگه داریم
و این اثر که کاری دگر به زبانی دگر و متفاوت است گویای همین عشق و احساس
ماندنی است.
درود بر شما و همه هواداران محسن چاوشی و هواداران حقیقت و راستی و زیبایی.
تنــــظيــــم كنندگــان
شهاب اكبري : بي شك اين ميدان تاخت و تاز اوست ! تا بازهم زوج هنري و قدرتمند چاوشي و اكبري را شاهد باشيم
نوشته شهاب اكبري در فيس بوك : سيزده ورژن جديد آلبوم متاسفم
كوشان حداد
حضور او در اين البوم كمي عجيب است اما بايد به محسن چاوشي اطمينان كرد
پ . ن : بوف كور - پرنده غمگين را بخاطر بياوريد
شــــاعــــران
استفاده از اشعار كلاسيك بزرگان جسارتي ميخواهد كه فقط ميتوان در محسن چاوشي پيدا كرد
كه باعث ميشود نه تنها گوش بلكه بايد جان و دل خود را براي آن پذيرا باشيم.
اسامي اين بزرگان : مولانا - باباطاهر - وحشي بافقي - ژوليده نيشابوري و شهريار
شعر من خودآن سیزدهم درسیزده بدردرطی این اتفاق ازجانب شهریارسروده شده به قولی قصه وشرح سردن شعرمن خودآن سیزرده است
خالی ازلطف نیست خواندن آن
.....خیال شهریار در آسمان جوانی هایش بال می گشاید ،شادابی
کمرنگی در چهره اش پدید می آید وزبانش عنان اختیار از کف
می دهدو می گوید:
وقتی که در کشاکش میدان عشق مغلوب شدم واطرافیان نامرد
معشوقه ام به نا مرادی ام کشاندند
وحسن و جوانی وآزادگی وعشق وهنرم همه در برابر قدرت اهریمنی
زر وسیم تسلیم شدند در خویشتن شکستم،گویی که لاشه
خشکیده ام را برشانه های منجمدم انداخته وبه هر سو
می کشاندم.بهارم در لگدکوب خزان،تاراج طوفان ناکامی شده بود
ونیشخند دشمنانم،چونان خنجر زهر آلود دلم را پاره پاره می کرد.
روزگار طاقت سوزی داشتم،آواره شهرها شده
بودم،ازادامه تحصیل در دانشکده طب وا مانده بودم وازعشق
شورآفرینم هیج خبری نداشتم .ازدواج کرده بود نمی دانستم
خوشبخت است یا نه؟
تقریباً سه سال پس از این شکست سنگین به تهران سفر کرده
بودم،روزسیزده بدر بادوستان تصمیم گرفتیم که برای گردش
به باغی واقع درکرج برویم تا انبساط خاطری شود.
در حلقه دوستان بودم اما اضطرابی جانکاه مرا می فرسود،
تشویشی بنیان کن به سینه ام چنگ انداخته وقلبم را می فشرد،از
یاران فاصله گرفتم،رفتم در کنج خلوتی زیر درختی،
تنها نشستم وبه یاد گذشته های شور آفرین اشک ریختم،
پر ازاشتیاق سرودن بودم،ناگهان توپی پلاستیکی صورتی رنگ
به پهلویم خورد و رشته افکارم را پاره کرد،دخترکی بسیار زیبا
وشیرین با لباسهای رنگین در برابرم ایستاده بود وبا تردید به من وتوپ
منگریست ،نمی توانست جلو بیاید وتوپش را بردارد .
شاید از ظاهر ژولیده ام میترسید،توپ را برداشتم و با مهربانی صدایش
کردم،لبخند شیرینی زد،جلو آمد تا توپ را بگیرد،از معصومیت وزیبایی
خاص دخترک،دلم به طرز عجیبی لرزید.دستی به موهایش
کشیدم،توپ را از من گرفت وبه سرعت فرار کرد.با نگاه
تعقیبش کردم تا به نزدیک پدر ومادرش رسید.وخود را سراسیمه
در آغوش مادر انداخت.وای ... ناگهان سرم کیج رفت،احساس کردم بین
زمین وآسمان دیگر فاصله ای نیست...
استاد در این لحظه مثل صاعقه زدگان به نقطه ای خیره شد،دیگر زبانش
نمی جنبید،گویی حس بودن به حس فرسودن مبدل شده بود!!
گفتم:استاد...استاد...چرا ؟چراسرتان گیج رفت؟ تمنا دارم،ادامه دهید.
من ودوستم،دیدیم که رهای اشک در لابه لای چشمهایش
درخشیدن گرفت وباصدای خفه ای که انگار ازدرون چاهی عمیق
شنیده می شود،گفت:
اوبود...عشق از دسترفته من...همراه با شوهر وفرزندش...!
مو براندام من ودوستم راست شده بود،ما نیز درد عشق را
همنوا باگریه استاد میگریستیم!!
استاد تکرار کرد:آری...اوبود،کسی که سنگ عشق در برکه احساسم
افکند وامواج حسرت آلود ناکامیش،مرزهای شکیبایم را ویران
ساخت واین غزل درآن روز در باغ کرج سرودم
من خودم سیزدهم یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی
و هنوزمن بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت ر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیارزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا به در و دیوارش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چکنم لعلم و والا گهرم
غزل شمارهٔ ۲۱۳۰
مولوی » دیوان شمس » غزلیات
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود دکان او ویران شود
بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او
در عشق چون مجنون شود سرگشته چون گردون شود
آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او
جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد
ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او
عشقش دل پردرد را بر کف نهد بو میکند
چون خوش نباشد آن دلی کو گشت دستنبوی او
بس سینهها را خست او بس خوابها را بست او
بستهست دست جادوان آن غمزه جادوی او
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او
شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
بنگر یکی بر آسمان بر قله روحانیان
چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او
شد قلعه دارش عقل کل آن شاه بیطبل و دهل
بر قلعه آن کس بررود کو را نماند اوی او
ای ماه رویش دیدهای خوبی از او دزدیدهای
ای شب تو زلفش دیدهای نی نی و نی یک موی او
این شب سیه پوش است از آن کز تعزیه دارد نشان
چون بیوهای جامه سیه در خاک رفته شوی او
شب فعل و دستان میکند او عیش پنهان میکند
نی چشم بندد چشم او کژ مینهد ابروی او
ای شب من این نوحه گری از تو ندارم باوری
چون پیش چوگان قدر هستی دوان چون گوی او
آن کس که این چوگان خورد گوی سعادت او برد
بیپا و بیسر میدود چون دل به گرد کوی او
ای روی ما چون زعفران از عشق لاله ستان او
ای دل فرورفته به سر چون شانه در گیسوی او
مر عشق را خود پشت کو سر تا به سر روی است او
این پشت و رو این سو بود جز رو نباشد سوی او
او هست از صورت بری کارش همه صورتگری
ای دل ز صورت نگذری زیرا نهای یک توی او
داند دل هر پاک دل آواز دل ز آواز گل
غریدن شیر است این در صورت آهوی او
بافیده دست احد پیدا بود پیدا بود
از صنعت جولاههای وز دست وز ماکوی او
ای جانها ماکوی او وی قبله ما کوی او
فراش این کو آسمان وین خاک کدبانوی او
سوزان دلم از رشک او گشته دو چشمم مشک او
کی ز آب چشم او تر شود ای بحر تا زانوی او
این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من
صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او
من دست و پا انداختم وز جست و جو پرداختم
ای مرده جست و جوی من در پیش جست و جوی او
من چند گفتم های دل خاموش از این سودای دل
سودش ندارد های من چون بشنود دل هوی او
شعر دوم از مولانا یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم
یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم
زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم از قند تو می نوشم با پند تو می کوشم
من صید جگرخسته تو شیر جگرخوارم جان من و جان تو گویی که یکی بودهست
سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم از باغ جمال تو یک بند گیاهم من
وز خلعت وصل تو یک پاره کلهوارم بر گرد تو این عالم خار سر دیوار است
بر بوی گل وصلت خاری است که می خارم چون خار چنین باشد گلزار تو چون باشد
ای خورده و ای برده اسرار تو اسرارم خورشید بود مه را بر چرخ حریف ای جان
دانم که بنگذاری در مجلس اغیارم رفتم بر درویشی گفتا که خدا یارت
گویی به دعای او شد چون تو شهی یارم دیدم همه عالم را نقش در گرمابه
ای برده تو دستارم هم سوی تو دست آرم هر جنس سوی جنسش زنجیر همیدرد
من جنس کیم کاین جا در دام گرفتارم گرد دل من جانا دزدیده همیگردی
دانم که چه می جویی ای دلبر عیارم در زیر قبا جانا شمعی پنهان داری
خواهی که زنی آتش در خرمن و انبارم ای گلشن و گلزارم وی صحت بیمارم
ای یوسف دیدارم وی رونق بازارم تو گرد دلم گردان من گرد درت گردان
در دست تو در گردش سرگشته چو پرگارم در شادی روی تو گر قصه غم گویم
گر غم بخورد خونم والله که سزاوارم بر ضرب دف حکمت این خلق همیرقصند
بیپرده تو رقصد یک پرده نپندارم آواز دفت پنهان وین رقص جهان پیدا
پنهان بود این خارش هر جای که می خارم خامش کنم از غیرت زیرا ز نبات تو
ابر شکرافشانم جز قند نمیبارم در آبم و در خاکم در آتش و در بادم
این چار بگرد من اما نه از این چارم گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی
از نقش تو است ای جان اقرارم و انکارم تبریز دل و جانم با شمس حق است این جا
هر چند به تن اکنون تصدیع نمیآرم
در ادامه شعري ديگر از شهريار
ناله ناكامي
برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم حیفاز ان عمر که در پای تو من سر کردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا بادگران ساده دل من که قسم های تو باورکردم
به خدا کافر اگر بود به رحم امدهبود زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیارگشتم اواره وترک سرو همسر کردم
زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی کهمن از خارو خس بادیه بستر کردم
در و دیوار به حال دل من زارگریستهر کجا ناله ناکامیخود سر کردم
وز غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیماشکریزان هوس دامن مادر کردم
اشک از اویزه ی گوش تو حکایت میکرد پند ازاین گوش پذیرفتم از ان رد کردم
پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی که من اینگوش ز فریاد وفغان کر کردم
ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در دیده راحلقه صفت دوخته بر در کردم
شهریارا به جفا کرد چو خاکم پامال انکه من خاک رهش را به سر افسر کردم
يكي ديگر از اشعار جديد آلبوم سيزده - وحشي بافقي
تکیه کردم بر وفای او، غلط کردم، غلط
باختم جان در هوای او، غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او، فعلی عبث کردم، عبث
ساختم جان را فدای او، غلط کردم، غلط
دل به داغش مبتلا کردم، خطا کردم، خطا
سوختم خود را برای او، غلط کردم، غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش، بد بود، بد
جان که دادم در هوای او، غلط کردم، غلط
همچو وحشی رفت جانم در هوایش، حیف، حیف
خو گرفتم با جفای او، غلط کردم، غلط
**************************************************
مصاحبه ها
در اين قسمت مصاحبه هاي مربوط به آلبوم را قرار داديم
«تنظیم این آلبوم به عهده ی شهاب اکبری است که کلا فضای تنظیم ها نسبت به آلبوم «ژاکت» تغییر کرده است، تنظیم های این آلبوم مثل آهنگ اخیرم که برای امام رضا خوانده ام خلوت هستند، البته در بعضی از قسمت های آهنگ با توجه به شعر، تنظیم ها ممکن است کمی شلوغ باشد، اشعار این آلبوم هم از مولانا، شهریار، وحشی بافقی، باباطاهر و ژولیده نیشابوری است که با اینکه در این آلبوم از اشعار کلاسیک استفاده شده اما آهنگ ها و تنظیم ها زیاد فضای سنتی ندارد.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
او در ادامه در مورد جزئیات سیزده افزود: «این آلبوم شامل 8 قطعه به آهنگسازی محسن چاووشی است که روی اشعار بزرگانی چون مولانا، شهریار، وحشی بافقی، باباطاهر و ژولیده نیشابوری کار کرده است، به نظر بنده این آلبوم عمق دارترین کار پاپ و اصلا جزو موسیقی جدی است یعنی در شاخه موسیقی سنتی می تواند جایگاهی داشته باشد، در تنظیم کار سازهای سنتی زیادی به کار رفته است، از طرف دیگر دو خواننده ی موسیقی سنتی حجت اشرف زاده و محمد جاسمی به عنوان همخوان و هم آوا در این کار حضور داشته اند.»
اسفندیاری در ادامه خاطرنشان کرد: «این آلبوم قرار بود در ابتدا با همکاری حوزه هنری منتشر شود که به دلایلی این همکاری قطع شد، اما رضا مهدوی رئیس سابق حوزه هنری به عنوان مشاور نظراتی در مورد این آلبوم نظر دادند، حتی در جلد آلبوم ایشان دو صفحه مطلب نوشته اند و کار چاووشی را به خاطر تاثیر گذاری صدا، انتخاب عالی شعر و ملودی خوب مورد ستایش قرار داده اند.»
در نهایت باید تا زمان انتشار «13» منتظر بمانیم و ببینیم چاووشی با اشعار کلاسیک بزرگان چه کار کرده است، سالانه شاید ده ها و صدها بار اشعار کلاسیک توسط خوانندگان موسیقی سنتی ما اجرا می شوند و با اینکه اینان داعیه ی جدی بودن و هنری بودن موسیقی شان را دارند ولی آثار زیادی در آلبوم های موسیقی دستگاهی ما بخصوص در چند ساله اخیر پیدا نمی شود که ذره ای احساس و خلاقیت در آن دیده شود، بیشتر کارها تکراری و ساده و عاری از هر گونه احساس و دغدغه هستند، حال باید دید موسیقی پاپ ما با روی کردن شامهره ی خود یعنی محسن چاووشی می تواند در حوزه ی هنر نسبتا جدی هم خودی نشان دهد یا خیر!
این اتفاق در حالی صورت می گیرد که سالها است اهالی موسیقی سنتی به هر دلیل درست یا غلط اهالی پاپ را جدی نمی گیرند و کارشان را هنر به حساب نمی آورند، که سالهاست اینان عادت کرده اند به اینکه از موضع بالا آثار پاپ را به دیده ی تحقیر بنگرند.
شاید چاووشی بتواند این بار از موجودیت و هویت موسیقی پاپ دفاع کند و نشان دهد که ملودی های احساسی و قدرتمندی که در چهار چوب موسیقی پاپ خلق می کند می تواند زیبایی اشعار کلاسیک را حتی برتر و بهتر از موسیقی سنتی امروزه به مخاطب ارائه دهد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
و قسمتي از مصاحبه با ترانه ماه
يك البوم هم داري كه سالهاست به تاخير مي افتد من خود ان سيزده ام كي منتشر ميشود
قرار بود من خود ان سيزدهم زودتر منتشر شود كه به هر حال اين البوم فضاي فاخرتري دارد
در نتيجه زمان انتشار چندان در نتيجه اش موثر نيست
من اشعار وحشي بافقي مولانا و شهريار را خواننده ام
كر ميكني چه زماني منتشر ميشود ؟
احتمال ميدهم خرداد 90 وارد بازار شود و كنسرتهايم نيز از خرداد اغاز ميكنم
نميدانم چه بازتابي بين مردم خواهد داشت اما يك البوم بسيار خاص است
گويا تنظيم ها را عوض كرده اي ؟
بله در ان زمان ما فرصت زيادي نداشتيم و قرار بود يك ماهه البوم را در اختيار حوزه هنري قرار دهيم
البته من قبلا به پيشنهاد حسين صفا يكي از شعراي مولانا را كار كرده بودم كه بعدا هفت قطعه به ان اضافه شد
و شهاب اكبري بعدا اين تنظيمها را انجام داد و قرار است يك يا دو قطعه ديگر را كوشان انجان دهد تا فضاي سنگين اين كار را بشكند و ميكس و مستر اين كار رانيز به كوشان سپردم از ميكس و مستر حريص بسيار راضي ام
آلبوم «۱۳» حساب دیگری دارد و اگر در بیاید، نشان میدهد که آهنگساز/ خواننده در جفت و جور کردن مفاهیم اخلاقی و عرفانی اشعار بزرگان ادب پارسی (نظیر سعدی، عطار، حافظ، مولوی و شهریار) با ملودیهای پاپ امروز، چقدر تواناست و چه خوب، هنر موسیقی خود را در خدمت آن مفاهیم عالی قرار میدهد. اجرای او در «۱۳» مخالفان و منفیبافان را متقاعد میکرد که مدام از «تلخیها و سیاهیهای موسیقی چاوشی» میگویند و مثل اینکه دوست دارند او را و همدورهایهای او را در همین چهارچوب تنگ و حقیر، حبس کنند، اما واضح است، واضحتر از آفتاب، که نیروی نبوغ جوان محسن چاوشی، این «فرضیه» ها را در هم خواهد شکست.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مصاحبه شهريور 89 اتفاق نو
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
كوچه ما
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پوستر تبليغاتي رسمي در فروشگاها در سراسر كشور
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اطلاعات كلي از آلبوم
خبر جديد
آلبوم من خود آن سيزدهم كه داراي 8 قطعه بود، به تازگي 1 قطعه ديگر به آن اضافه شده و نام اين قطعه "قراضه چين" مي باشد.اسامي تنظيم كنندگان اين اثر شنيدني و تعداد قطعات به شرح ذيل است:
شهاب اكبري: 6 قطعه
كوشان حداد: 2 قطعه
محسن چاوشي : 1 قطعه
شايان ذكر است اين آلبوم مراحل پاياني اخذ مجوز"با توجه به تغييرات صورت گرفته" را طي مي كند و تاريخ انتشار آن به اطلاع خواهد رسيد.
فن پيج رسمي
نام آلبوم : من خود آن سيزدهم
آهنگساز : محسن چاوشي
تنظيم كنندگان " شهاب اكبري - كوشان حداد- محسن چاوشي
تعداد قطعات : بين 8 تا 10 ترك
طراح كاور و عكاس : محسن عسگري
سبك : پاپ سنتي
ميكس و مسترينگ : كوشان حداد
شركت ناشر :آواي باريد
دوستان خوبم سونامي موسيقي ايران در راهست هرگز به اين قضيه شك نكنيد چرا كه
شك كردن به چاوشي شك كردن به هنر است
پله پله تا ملاقات سيزده همراه شما خواهيم بود
اميدواريم سيزده را خوش بدر كنيم !
[/align]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بجان خودم درست موقعی که میخوام لینکو بزنم میرینه
ببین کی گفتم
ده بار اینجور شده
در حال حاضر 375 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 375 مهمان ها)