عجب حلوای قندی تو ... ...
عجب حلوای قندی تو ... ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اگه یه روزی خودکشی کردم ،
بدونید و آگاه باشید ،
ار هجر و فراق اریکا بوده و بس ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اومدی حیرونم کنی که چی بشه ؟
اریکا !
مات و پریشونم کنی که چی بشه ؟
اریکا !
...
ویرایش توسط Milik : 03-16-2018 در ساعت 10:39 AM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
طلای نابم ، اریکا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من به خالِ روی دستت گرفتار شدم ، اریکا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
جهان بی تو تماشایی نیست ، اریکا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
لور ، لوور ، لوبر
مساله این است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 395 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 394 مهمان ها)