چند روز پیش که رفته بودم آلبوم کیان پورتراب رو بگیرم ، همون خانم نازنینی که فروشنده ی مکان مورد نظر تشریف دارد و بارها اینجا از وجنات ایشان با زیبایی یاد کرده ام ، با لحن کریستی وار و در حالی که با دو چشم سگ دار خود به چشمان خمار من خیره شده بود پرسید :
این یارو کیه ؟ امروز چند نفر سراغش رو گرفتن ...
از پاسخ واماندم ، همانگونه که نگاه می کردم و نگاه می کرد مکان را ترک گفتم ...
بی خداحافظی ، فقط نگاه بود ، نگاه بود
و من به همنجسگرا بودن خود می بالیدم ، کماکان ، بی هیچ حس به خانم فروشنده ...