به به که لحن او فرمان آتش است
در معرفت خداست شلیک کن رفیق ...
به به که لحن او فرمان آتش است
در معرفت خداست شلیک کن رفیق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
متن وصیتم شرح مصیبت است
بی روضه کربلاست شلیک کن رفیق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
يك خودنويس شيك، زير بخارى است
سهم رفيق ماست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
با او بگو كه من، ديشب خريدمش
از ارث من سواست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چپ دست نابغه، كانسرو خون من
با آرم خون بهاست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اكنون در اين غزل، بحران خودكشى ست
در آن غزل عزاست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مرگ موقتى، در مد نشست كرد
انديشه در كماست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در هفت شهر دور، در من يزيد عشق
اعلام كودتاست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
يك راز سر به مهر، با او نگفته ماند
قلبى كه جابجاست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
قلبم نحيف و داغ، بر حسب اتفاق
ماسيده سمت راست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 448 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 448 مهمان ها)