وقتى كه او نوشت: اجرا شود، تمام
تاخير ناسزاست، شليك كن رفيق ...
وقتى كه او نوشت: اجرا شود، تمام
تاخير ناسزاست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اين تنگى نفس، از اضطراب نيست
نه! مشكل از هواست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عاليجناب من، ذاتا مجرد است
از قاعده جداست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اصلا مهم نبود، اخبار دست ساز
كلت ات چه خوش صداست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من مطمئن شدم، از اينكه اين ترور
يك راز بين ماست، شليك كن رفیق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
پا و سرش در عشق، قدرى معذب است
پس اين ترور بجاست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ژانر و سياق جبر، وسترن محض بود
پايان همين فناست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اما دوئل نداشت، وسترن انتها
يك كلت بين ماست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نرخ تراژدى، در من سقوط كرد
ارزان و بى بهاست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ديگر نميكشم، بدجور خسته ام
تقدير هم نخواست، شليك كن رفيق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 429 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 429 مهمان ها)